مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوریفلسفه و کودک2322-4215512019717Editor Notesیادداشت سردبیر34faطوبیكرماني2019717
Philosophy and Children
Editor Notes
Societyفرهنگ هر جامعه بخشهاي مختلفي دارد؛ آموزش و پرورش، نهادهاي عدالتي، قانونگذاري، نهادهاي اقتصادي، امنّيتي، سياسي و ... غيره و كشور ما ايران همانند همه جوامع ديگر داراي اين بخشهاست. از نظر جامعهشناسان، جامعه همانند بدن انسان، زنده و پوياست، رشد ميكند، بيمار ميشود و نابود ميشود. نهادهاي جامعه همانند اعضا و اندامهاي بدن هستند كه وظايف خود را انجام ميدهند و در غير اينصورت كل جامعه تحت تأثير اين بينظمي، قرار ميگيرد و بيمار ميشود. شاهد اين گفتار شعر معروف سعدي شيرازي است كه «بنيآدم اعضاي يك پيكرند...».
متأسفانه امروزه در جامعهيي زندگي ميكنيم كه بيمار شده است و نهادهاي آن وظيفه خود را انجام نميدهند و همه اعضا و جوارح جامعه درگير اين بيماري خودايمني شده است و طبيعي است كه در اين ميان، نهاد فرهنگي و آموزش و پرورش كشور، مظلومتر از هميشه، بيشترين آسيب را ببيند. امنيت اقتصادي دستاويزي براي فشارهاي سياسي و خيانت و بيمسئوليتي برخي مسئولين و فساد در اركان اساسي جامعه شده و همه و همه دست بدست هم داده تا نهاد تعليم و تربيت، مظلومتر از هميشه، نظارهگر هرج و مرجها و نابسامانيها و كملطفيها باشد.
حال در اين ميانه وظيفه ما چيست؟ ما كه ادعاي فرهنگسازي و پرورش نسلها را داريم، چه بايد بكنيم تا آسيبها به حداقل برسد و كودكان، با استحاله فرهنگي روبرو نشوند و خودباختگي نداشته باشند، مرعوب نشوند، حقايق را بفهمند و وضعيت را درك كنند و به توسعه تعليم و تربيت و تطبيق آن با شرايط موجود بپردازند؟
در ميانة اين ميدان رزم، نقش تفكر كجاست؟ و چه تأثيري در بهبود اوضاع دارد؟ فلسفه چگونه ميتواند مرهم و راه نجاتي براي جامعة بيمار و فاسد باشد و «فلسفه و كودك» به عنوان يك راه نجات، چگونه ميتواند آيندهساز شود؟ و اگر فلسفه و فلسفيدن نتواند كمكي به مردم جامعه نمايد، اصولاً به چه كار ديگري خواهد آمد؟
كاربردي كردن فلسفه در اين وضعيت خاص و بحراني جامعه چگونه است و چه نتايجي دربرخواهد داشت؟ اينها سؤالات اساسي است كه جوابهاي اساسيتر ميطلبد و شايد بتواند جرقههاي كوچكي ايجاد كند كه به تأثيرات بزرگي بينجامد.
ژاپنيها ضربالمثلي دارند كه ميگويد: «تفكر، آدم را عاقل ميكند و عقل زندگي را شيرين ميكند» اما اينكه چگونه از اين نعمت بزرگ الهي بهرهمند شويم و آن را براي اصلاح وضعيت كنوني جامعه بكار ببنديم، نياز به بررسي و ارائه راهكار دارد.
در هر صورت آهسته حركت كردن بسوي هدف، از حركت نكردن بهتر است. ايران و ايراني از قديمالايام به ادب، احترام، هوش، استعداد، تمدن، دوستي و صلح، ايمان و تفكر، دانش و فضل و معرفت معروف بوده است، چه شد كه سرمايههاي فرهنگي ما به تاراج رفت و بر ما اينگونه گذشت؟ و چه بايد كرد؟
اي كاش در فرايند غربي شدن جامعه همه خصلتهاي جامعة غرب را متوازن پرورش داده بوديم و دختران و پسران ايراني خودباوري و عِرق ملّي و روحيه تلاش و كوشش و اميد و ادب را از همتايان خود در جوامع ديگر، فراگرفته بودند.
چــه جـويي آن ادبي كآن ادب نـدارد نام
چه گويي آن سخني كان سخن ندارد جسم
http://pac.mullasadra.org/en/Article/Download/22515مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوریفلسفه و کودک2322-4215512019717The Approach of Philosophy and Children in Ibn Tufayl’s Hayy Ibn Yaqzanرهیافت «فلسفه و کودک» در حی بن یقظان ابن طفیل512faناديا مفتوني2019717It is possible to find some approaches towards philosophy and children in theworks of Muslim philosophers. One of these works is that of Hayy Ibn Yaqzan which is written by Ibn Tufayl which is known as the first philosophical novel. Hayy Ibn Yaqzan is the name of a boy, who lives in an uninhabited island, in the lap of nature and among the animals where a deer has undertaken to bring him up. Apart from his physical growth his intellectual growth also proceeded ahead in the lap of nature following which he attained a kind of intellectual, philosophical and mystical maturity. At the end of this story Hayy came to be acquainted with the inhabitants of other island and found that what he earned through thinking about himself and the nature is in consistent with religious teachings. This approach is considered to be a part of Hayy’s intellectual and philosophical compartment. Some of Hayy’s intellectual approaches in the course of his intellectual process since his childhood to old age led to certain achievements in the field of technology, natural science, philosophy, and gnosis. It is possible to analyze Hayy’s way of thought with reference to the four spiritual journeys. رهیافتهای فلسفه و کودک از آثار حکمای مسلمان قابل اخذ و تدوین است. یکی از این منابع رساله حی بن یقظان ابنطفیل است که بعنوان اولین رمان فلسفی شهرت دارد. حی بن یقظان، طفلی است که در جزیرهيي بدون سکنه، در آغوش طبیعت و در بین حیوانات بزرگ ميشود و یک غزال یا آهو برای او مادری ميکند و متکفل رشد جسمی اوست. علاوه بر تکامل جسمی، فرایند اندیشهورزی حی در دامان مادر طبیعت تکامل ميیابد. این اندیشهورزی بدنبال بلوغ فکری و فلسفی، به نوعی بلوغ عرفانی نیز منتهی ميشود.
در فراز پایانی داستان، حی با انسانهایی از جزیره دیگر آشنا ميشود و درمییابد آنچه از طریق تفکر در خویشتن و اندیشهورزی در طبیعت بدست آورده با معارف دین و تعالیم وحی در هماهنگی کامل است. این رهیافت را ميتوان بخشی از سلوک فکری فلسفی حی بشمار آورد.
برخی رهیافتهای اندیشهورزی حی به ترتیب زمانی یعنی از خردسالی تا بزرگسالی عبارت است از دستاوردهایی در زمینه فناوری، علوم تجربی، رهیافت فلسفی، رهیافت عرفانی. سلوک فکری حی بن یقظان در الگوی اسفار اربعه قابل تحلیل است.
http://pac.mullasadra.org/en/Article/Download/22516مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوریفلسفه و کودک2322-4215512019717Practicing Creativity at Home and Schoolتمرین خلاقیت در خانه و مدرسه1320faعلیرضا امین2019717It is generally believed that creativity is an inborn talent that coexists with men since their birth, so others should only begrudge such merits. But such impression is totally wrong and unfounded belief. Creativity is a skill that everybody can learn, exercise, and apply it. Creativity is just like skiing, playing tennis, cooking or learning mathematics. So everybody can learn these skills and improve themselves through exercising them. But, at the end, all may not succeed to learn these skills equally. Accordingly, given the importance of creativity, some communities since long ago have sorted out certain strict plans to foster the creativity of their people. Since the development of creativity needs proper environment and atmosphere, it is necessary to adopt various methods. The present paper is an attempt to elaborate these points and by referring to the way of developing creativities, seeks to be familiar with the definition, importance and obstacles of creativity. بسیاریاز مردم بر این باورند که خلاقیت استعدادی است که برخی مردم با آن به دنیا میآیند و بقیه میتوانند تنها حسرت آن را بخورند كه این یک باور منفی و کاملاً اشتباه است.
خلاقیت یک مهارت است که هر کسي میتواند آن را یاد بگیرد، تمرین کند و بکار بندد. خلاقیت مانند اسکی کردن، تنیس بازی کردن، آشپزی یا یادگیری ریاضی، یک مهارت است. هرکسي میتواند این مهارتها را یاد بگیرد و از طریق تمرین بهتر شود؛ ولی در پایان قرار نیست که همة افراد به یک اندازه در این مهارتها خوب باشند. بر همین اساس و با توجه به اهمیت خلاقیت، اغلب جوامع مدتهاست برای پرورش خلاقیت به برنامهریزیهای جدی پرداختهاند.
با توجه به اینکه پرورش خلاقیت به بستر و محیط مناسب نیاز دارد، شیوهها و متدهای گوناگونی در این راستا مطرح گرديدهاند كه بر مبنای مؤلفههای خلاقیت و بمنظور پرورش و رشد آنها طرح شدهاند. در نوشتار حاضر به توضیح برخی از این مؤلفهها و نحوة پرورش آنها میپردازیم و با تعریف، اهمیت و موانع خلاقیت آشنا میشویم.
http://pac.mullasadra.org/en/Article/Download/22517مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوریفلسفه و کودک2322-4215512019717Cognitive Development Theories of Children as Viewed by Four Iranian Philosophers (Farabi, Ibn Sina, Suhrawardi, and Mulla Sadra)نظریههای رشدشناختی کودک در اندیشه چهار فیلسوف ایرانی (فارابي، ابنسينا، سهروردي، ملاصدرا)2136faنواب مقربی 2019717In dealing with the philosophers of any school of thought we should not contend ourselves with explaining and unraveling their views and teachings only. Rather, we proceed to ask ourselves that had they been alive today how could they look at our present problems with their own philosophical and epistemological spectacles? How this world and its problems would loom up before them and which solutions they would sort out as the way out. Hence, the present paper is an attempt to explore various cognitive development theories of children based on the foregoing viewpoint on philosophy and philosophers. To do so, four major Iranian philosophers have been selected in this study and their views on cognitive development theory have been assessed. As a matter of fact, early Iranian philosophers had no specific view or independent work on cognitive development, but if it is supposed to explore their views on this issue we should first of all try to deal with their epistemology, which in the tradition of Iranian philosophy is called “self-knowledge”.
Following the introduction of “Philosophy and Children” to Iranians, most of the respective people hastily sought to hold workshops and communities of inquiry in schools and research centers in order to analyze it statistically and descriptively without assessing critically its foundations, principles, and background, most of which seemed to be inconsistent with our culture and Iranian philosophy. Seemingly, both proponents and opponents of “Philosophy and Children” are unaware of its theoretical principles. In this paper, for the first time, cognitive development theories of children will be studied critically in the context of Iranian philosophy with reference to the views of four great Iranian philosophers such as Farabi, Ibn Sina, Suhrawardi, and Mulla Sadra. It is impossible and illogical to lay the foundation of any new philosophical system without tracing its background and foundations to its culture, for acquiring any knowledge based on which the end of any action is attainable is possible only through a previous knowledge.
کار ما در مواجهه با فیلسوفان هر مکتب و نحله يی تنها این نیست که آموزه ها و اندیشه های آنان را تقریر و تشریح کنیم، بل این است که تلاش کنیم و از خودمان بپرسیم که اگر آن فیلسوفان با همان عینک معرفتی و فلسفی که بر چشم دارند به جهان ما و مسائل و دشواریهای کنونی ما مینگریستند، این جهان و مسائل آن چگونه بر ايشان پدیدار میشد و چه راهکارهایی را برای برون رفت از دشواریها و بنبستهای آن پیش مینهادند.
ازاینرو، در نوشتار پیشرو تلاش بر این است که نظریه-های رشد شناختی کودک با اتکا به دیدگاه فوق در باب فلسفه و فیلسوفان استخراج و استنتاج شود. برای این منظور چهار فیلسوف که از استوانههایِ بنیانگذارِ فلسفة ایرانی بشمار میروند، برگزید شده و دیدگاههای آنان درباب نظریة رشد شناختی بررسی و بازکاوی شده است. پر پیداست که فیلسوفان متقدم ایراني دیدگاه ویژه يی یا اثر مستقلی درباب رشد شناختی کودک ندارند. با اینهمه، اگر بناست نظریه رشد شناختی کودک استخراج شود بیش از هر چیز بایستی به سراغ شناختشناسی برویم که در سنت فلسفه ایرانی به «نفس شناسی» موسوم است.
پس از ورود برنامه «فلسفه و کودک» در ایران، بسیاری از دستاندرکاران این حوزه شتابزده به برگزاری کارگاهها و حلقه های کندوکاو در مدارس و پژوهشگاهها پرداختند و به بررسی و ارزیابیهای آماری و توصیفی در این زمینه روی آوردند، بی آنکه مبانی، اصول، زمینه ها و پیشزمینه های این برنامه را که اغلب با فرهنگ و فلسفه ایرانی ناسازوار بودند، بررسی و ارزیابی تحلیلی نقادانه و موشکافانه کنند. عدم آگاهی از مبانی و اصول نظری هم در میان موافقان برنامه «فلسفه و کودک» و هم در میان مخالفان آن آشکار و هویداست. در این نوشتار، برای نخستین بار نظریه های رشد شناختی کودک در بستر و زمینه فلسفه ایرانی و در اندیشه و چشمانداز چهار فیلسوف قَدَر و مکتب ساز ایرانیـ فارابی، ابنسینا، سهروردی و ملاصدرای شیرازیـ طرح و نقد میشوند. پی ریزی و پایگذاری هر گونه دستگاه و برنامه فلسفی نوین بدون شناخت پس زمینه ها و شالوده های پیشین و نهفته در دل هر فرهنگ و فلسفهيی امری محال و دور از منطق بنظر می آید؛ چراکه حصول هرگونه معرفت و سرانجام هر عمل حاصل از آن تنها بر پایة شناخته ها و دانسته های از پیش بوده فراهم میآيد.
http://pac.mullasadra.org/en/Article/Download/22518مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوریفلسفه و کودک2322-4215512019717Worship, Education, and Philosophy and Childrenپرستش، تعلیم و تربیت و «فلسفه و کودک»3750faمسلم شجاعی2019717Basically, man’s need for praying and worship is rooted in his inmost being. Indeed, man by nature tends to worship God. Such inclination in man is not something alien to him, but is something internal, for had it been otherwise the concept of worshiping God would have been failed to be realized. In order to persuade its followers to worship God and attain spiritual perfection Islam prescribes certain rules. In Islamic thought man is considered to be the vicegerent of God on earth. In order to materialize such station the ground must be prepared from the childhood for assuming such assignment in the adulthood period. Accordingly, it is necessarily to teach the philosophy of praying and worship to man from the childhood and bring him up in the lap of Islamic teachings. The aim of this paper is to explore the notion of praying and worship, education, and Philosophy and Children in an analytic-descriptive manner. It also deals with certain issues such as the reality of worshiping and its impact upon man, the effects of praying and worship in life, the motive of worship, its roots and fruits, its contents, the importance of education and philosophical thought for children, and the role of philosophical education of children in attracting their attention towards praying and worship.
Concluding that like all men, children also possess thinking power. Moreover, by nature they are curious as well. By directing their curiosity it is possible to bring them up as creative scholars. Creativity can develop their intellectual capacity. It is by means of this method that children turn up to be thinker and critic, and then learn to know how by criticizing an idea to direct their thought towards a better one in their creative nature. On the contrary, failing to foster their creative thought will bring in its wake a kind of imitative state in conduct and finally cease their critical and thinking power.
نیاز به پرستش و نیایش یکی از نیازهای اساسی است که در عمق روان بشر وجود دارد. انسان به اقتضای فطرت و سرشت خویش به خدا و پرستش او گرایش دارد. این گرایش پدیدهيی خارج از وجود انسان نیست، بلکه در عمق جان و ضمیر او ریشه دارد و اگر جز این بود، اساساً مفهوم خداپرستی تحقق نمییافت. اسلام برای اینکه پیروانش را بسوی پرستش و اكمال در بعد روحی و معنوي حرکت دهد، دستوراتی را ارائه داده است. در تفكر اسلامي، انسان در مقام جانشين خدا، خلافت اللهي بر روي زمين عهدهدار امور است. براي كسب اين مقام، بايد از دوران خردسالي، زمينهسازيها و اقدامات لازم صورت گيرد تا كودك آمادگي پذيرش تكاليف الهي را در زمان بلوغ پيدا كند. بنابرین از همان دوران کودکی لازم است فلسفه نیایش و پرستش را به کودک تعلیم داد و او را در مسیر دستورات اسلام تربیت نمود.
از اینرو نوشتار حاضر با هدف بررسی نیایش و پرستش، تعلیم و تربیت و «فلسفه و کودک» به روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی موضوع میپردازد و مباحثي چون: حقیقت پرستش و تأثیر آن بر انسان، آثار نيايش و پرستش در زندگی، انگیزة پرستش، ریشههای پرستش و فواید آن، محتواي پرستش، اهمیت تربیت و تفكر فلسفي برای كودكان و نقش تعلیم و تربیت فلسفی کودکان در توجه به نیایش و پرستش را بررسي مينمايد.
نتیجه تحقیق نشان میدهد کودکان همانند هر انسانی، صاحب تفکر و اندیشهاند و علاوه بر این فطرتاً کنجکاو هستند. با جهت دادن به حس کنجکاوی کودکان میتوان آنان را اندیشمندانی خلاق بار آورد. این خلاقیت سبب رشد عقلانی کودک میشود و با این روش است که کودک، متفکر و منتقد بار میآید و سپس میآموزد با انتقاد از اندیشهيي، ذهن خود را بسمت اندیشهيي برتر که از خلاقیت کودک سرچشمه میگیرد، سوق دهد. اما عدم پرورش تفکر خلاقانه، تقلیدی بودن رفتار فرد را به همراه دارد که در اینصورت قدرت تفکر و انتقاد را از کودک سلب میكند.
http://pac.mullasadra.org/en/Article/Download/22519مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوریفلسفه و کودک2322-4215512019717Philosophy and Children and the Skill of Communicative Conduct with the Followers of other Religions«فلسفه و کودک» و مهارت رفتار ارتباطی با پیروان سایر ادیان5166faمهدی گنجور2019717Nowadays one of the main concerns of philosophers is to apply philosophy to our daily life for which extensive measures have been taken up so far in certain teaching and research centers. In this regard the attempts made by the founders of Philosophy and Children to reconcile philosophy with society are remarkable. Though “Philosophy and Children” from the outset tended to ethics, it seems that the effect of such educational program on the augmentation of behavioral skills and interplay of children with their fellow men, in spite of its importance and necessity, remain unnoticed from the view of the experts and researchers. Accordingly, the present paper proceeds to give a critical analysis of the epistemological geometry of “Philosophy and Children” and also explains the role and impact of this program on the enforcement of communicative conduct of children with others. Drawing and presenting effective components for the augmentation of their skills in communicating with the followers of other religions are among the important achievements of the present work. The other achievements are: respecting the rights of fellow men and the opponents, bring about an atmosphere for free thinking (freedom of thinking and expression), enforcing the EQ of children, teaching the peaceful coexistence with others, and commitment of children to morality (avoiding bigotry and unduly imitation). The method of this work is analytic-deductive. کاربردی کردن فلسفه در زندگی روزمره، یکی از دغدغههای مهم فیلسوفان در عصر حاضر بشمار میرود و در اين راستا اقدامات گستردهيی در محافل آموزشی و پژوهشی در این زمینه صورت پذیرفته است.در این میان، تلاش واضعان «فلسفه و کودک» در راستای تلفیق و عجین ساختن فلسفه با جامعه، قابلملاحظه و تأمل است. هرچند «فلسفه و کودک» از ابتدا گرایشی بسوی اخلاق داشته، لیکن بنظر میرسد تأثیر این برنامه آموزشی ـ تربیتی در افزایش مهارتهای رفتاری و تعامل کودکان با همنوعان خود، برغم ضرورت و اهمیت فراوان، از دید پژوهشگران و اصحاب این فن، پوشیده و مغفول مانده است.
از اینرو، نوشتار حاضر بر آن است تا ضمن تحلیل انتقادی هندسه معرفتی «فلسفه و کودک» به تبیین نقش و تأثیر این برنامه در تقویت مهارت ارتباطی آنان با غیرهمکیشان بپردازد. استنباط و ارائه مؤلفههای تأثیرگذار در مهارتافزایی کودکان بویژه در برخورد و تعامل با پیروان سایر ادیان، از مهمترین یافتههای این پژوهش محسوب میشود که باختصار عبارتند از: تأکید بر رعایت حقوق همنوعان و احترام به عقیده مخالف، ایجاد روحیه آزاداندیشی (آزادی فکر و بیان)، تقویت هوش عاطفی ـهیجانی (EQ) کودک؛ آموزش همزیستی مسالمتآمیز با دیگران، التزام کودکان به اخلاق باور (پرهیز از تعصب؛ تحکّم و تقلید بیجا). روش پژوهش در این نوشتار، شیوه تحلیل محتوا از نوع تحلیلیـ استنتاجی است.
http://pac.mullasadra.org/en/Article/Download/22520مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوریفلسفه و کودک2322-4215512019717A Study of the Necessity of Teaching Logical Thinking to Muslim Childrenبررسی لزوم آموزش تفکر منطقی به کودکان مسلمان6784faخدیجه شهیدی مارانی2019717“Philosophy and Children” entered our country as a ready-made commodity and as a plan of teaching thinking to children, while it had crossed various stages in its birthplace in order to attain such level. All these stages had a determining role in the formation of such a plan. One of the earlier stages was the very sense of need and necessity for teaching correct thinking to the children. Intellectual education is a subject of certain interdisciplinary sciences such as education and logical and philosophical studies to the extent that both these sciences directly involve themselves in this issue. It also is an attempt to explore the data collected through observations and classified in a cluster method for analyzing and interpreting them in a qualitative way. The present paper tends to highlight the importance and necessity of teaching correct thinking to Muslim children which are pursued in two main sections as followed: first, “our children can think” (even they can criticize other’s thoughts). In order to prove this assertion, namely possibility of developing of logical thinking in children, the author refers to certain sayings of Iranian Muslim children and tries to analyze them; the sayings that contain certain logical and valid demonstrations that have clear definitions in logic. Second, “sometimes our children commit mistake in their thinking”. In order to demonstrate this issue author should refer to certain logical errors among children and try to explain them. This introduction prompts us to reach the conclusion that given the intrinsic talent and capacity of children it is necessary to augment their skill of logical thinking through “teaching thinking power to Muslim children”. «فلسفه و کودک» که بعنوان یک برنامه آموزش تفکر به کودکان وارد کشور ما شد در سرزمین محل تولدش مراحل متعددی را طی کرد تا بصورت کنونی درآمد. این مراحل همگی در چگونگی شکلگیری این برنامه نقش تعیینکننده داشتند. یکی از اولین این مراحل، احساس نیاز و لزوم آموزش تفکر صحیح به کودکان است. تربیت فکری موضوعی است که بصورت میانرشتهيی همزمان وابسته به مسائل رشته تعلیم و تربیت و مطالعات فلسفه و منطقی است؛ بدینمعنا که این دو رشته هر دو بطور مستقیم در این موضوع تأثيرگذارند. نوشتار حاضر سعی دارد با روش تحقیق کیفی ـ و تفسیر و تحلیل دادههای میدانی که از طریق مشاهدهيی جمعآوری شدهاند و به روش خوشهيی طبقهبندی و گزینش شدهاندـ به اهمیت و ضرورت آموزش تفکر صحیح به کودک مسلمان بپردازد و این هدف را در دو بخش اصلی دنبال میکند که عبارتند از: «کودکان ما تفکر میکنند» (وحتی گاهی قادرند تفکرات دیگران را نقد کنند) برای اثبات این مطلب ـامکان تفکر منطقی در کودکانـ شواهدی از سخنان کودکان مسلمان ایرانی ارائه و تحلیل شده است؛ سخنانی که دربردارنده استدلالهای منطقی و معتبری هستند و استدلالهایی شناخته شده که در علم منطق به تعریف و بیان چارچوبهای آنها پرداخته شده است. دوم اینکه «کودکان ما گاهی در تفکرشان دچار خطا هم میشوند». برای نشان دادن این مطلب نیز از ارائه نمونههایی از خطای منطقی کودکان و تبیین آنها استفاده شده است. این مقدمات ما را به این نتیجه میرساند که با توجه به استعداد و توانایی ذاتی کودکان «آموزش تفکر به کودکان مسلمان» در راستای افزایش مهارت تفکر منطقی در آنان لازم و ضروری است.http://pac.mullasadra.org/en/Article/Download/22521مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوریفلسفه و کودک2322-4215512019717Spirituality for Children with Emphasis on Ayatullah Shahabadi and Imam Khomeini’s Ideasمعنويت براي كودكان با تكيه بر آراء آيتالله شاهآبادي (س) و امام خميني (ره)85102faمريم داورنيا2019717Spirituality means to attend and develop the spiritual dimension of man. Bringing up and rearing human spirituality particularly in childhood is an inevitable condition for the attainment of psychic health in a world wherein the storm of technology, mass communication, and conflict of ideas threaten them from all sides. Psychologists usually prescribe two fundamental components for the spiritual training of children as follows: spiritual intelligence and moral intelligence (virtue). According to Imam Khomeini, spirituality is a willful attention to the world of meaning which consists of various levels and finally lead to the realization of the station of perfect man. From the perspective of this philosopher, spiritual training is a monotheistic upbringing which contains three angles of teacher, student, and training. Imam Khomeini is of the view that apart from the role of teacher and student, there are some other factors such as fitrah (nature), thought, will, and moderation which are effective in bringing about spiritual training. In his view, by spiritual training of children it means to draw the attention of children towards the world of meaning in order to actualize their spiritual and natural dimensions with the aim of achieving the final goal. All these depend on the human will power and the role of the parents even before the birth of their children. توجه بُعد روحاني انساني و تلاش در جهت شكوفا شدن آن مقولهيي است كه با عنوان معنويت از آن ياد ميگردد. رشد و پرورش معنويت انساني بخصوص در دوران كودكي، آنهم در دنيايي كه طوفان فناوري، ارتباطات، تكثر آراء و تشتت افكار از هر سو آن را تهديد ميكند، شرط تحقق سلامت رواني است. روانشناسان در روند تربيت معنوي كودك، بر دو مؤلفه بنيادي تأكيد كردهاند كه عبارتند از: هوش معنوي و هوش اخلاقي (فضيلت). حضرت امام معنويت را توجه ارادي به عالم معنا دانسته كه داراي مراتب است و براي نيل به مقام انسان كامل صورت ميپذيرد. تربيت معنوي از منظر اين دو حكيم تربيتي توحيدي است كه متربي، مربي و تربيت سه ضلع آن را تشكيل ميدهند. در نگاه امام، علاوه بر مربي و متربي، مؤلفههاي اساسي ديگري نيز در تربيت معنوي كودك وجود دارد كه عبارتند از فطرت، تفكر، اراده و اعتدال. ايشان تربيت معنوي كودك را توجه دادن كودك به عالم معنا در جهت به فعليت رساندن ابعاد فطري و معنوي وجودش با هدف نيل به غايت نهايي ميداند و رسيدن به اين امر را هم ناشي از اراده انسان پس از تولد و هم حاصل تأثير احوالات والدين در پيش از تولد تلقي ميكند.http://pac.mullasadra.org/en/Article/Download/22522