فرهنگ هر جامعه بخشهاي مختلفي دارد؛ آموزش و پرورش، نهادهاي عدالتي، قانونگذاري، نهادهاي اقتصادي، امنّيتي، سياسي و ... غيره و كشور ما ايران همانند همه جوامع ديگر داراي اين بخشهاست. از نظر جامعهشناسان، جامعه همانند بدن انسان، زنده و پوياست، رشد ميكند، بيمار ميشود و نابود چکیده کامل
فرهنگ هر جامعه بخشهاي مختلفي دارد؛ آموزش و پرورش، نهادهاي عدالتي، قانونگذاري، نهادهاي اقتصادي، امنّيتي، سياسي و ... غيره و كشور ما ايران همانند همه جوامع ديگر داراي اين بخشهاست. از نظر جامعهشناسان، جامعه همانند بدن انسان، زنده و پوياست، رشد ميكند، بيمار ميشود و نابود ميشود. نهادهاي جامعه همانند اعضا و اندامهاي بدن هستند كه وظايف خود را انجام ميدهند و در غير اينصورت كل جامعه تحت تأثير اين بينظمي، قرار ميگيرد و بيمار ميشود. شاهد اين گفتار شعر معروف سعدي شيرازي است كه «بنيآدم اعضاي يك پيكرند...».
متأسفانه امروزه در جامعهيي زندگي ميكنيم كه بيمار شده است و نهادهاي آن وظيفه خود را انجام نميدهند و همه اعضا و جوارح جامعه درگير اين بيماري خودايمني شده است و طبيعي است كه در اين ميان، نهاد فرهنگي و آموزش و پرورش كشور، مظلومتر از هميشه، بيشترين آسيب را ببيند. امنيت اقتصادي دستاويزي براي فشارهاي سياسي و خيانت و بيمسئوليتي برخي مسئولين و فساد در اركان اساسي جامعه شده و همه و همه دست بدست هم داده تا نهاد تعليم و تربيت، مظلومتر از هميشه، نظارهگر هرج و مرجها و نابسامانيها و كملطفيها باشد.
حال در اين ميانه وظيفه ما چيست؟ ما كه ادعاي فرهنگسازي و پرورش نسلها را داريم، چه بايد بكنيم تا آسيبها به حداقل برسد و كودكان، با استحاله فرهنگي روبرو نشوند و خودباختگي نداشته باشند، مرعوب نشوند، حقايق را بفهمند و وضعيت را درك كنند و به توسعه تعليم و تربيت و تطبيق آن با شرايط موجود بپردازند؟
در ميانة اين ميدان رزم، نقش تفكر كجاست؟ و چه تأثيري در بهبود اوضاع دارد؟ فلسفه چگونه ميتواند مرهم و راه نجاتي براي جامعة بيمار و فاسد باشد و «فلسفه و كودك» به عنوان يك راه نجات، چگونه ميتواند آيندهساز شود؟ و اگر فلسفه و فلسفيدن نتواند كمكي به مردم جامعه نمايد، اصولاً به چه كار ديگري خواهد آمد؟
كاربردي كردن فلسفه در اين وضعيت خاص و بحراني جامعه چگونه است و چه نتايجي دربرخواهد داشت؟ اينها سؤالات اساسي است كه جوابهاي اساسيتر ميطلبد و شايد بتواند جرقههاي كوچكي ايجاد كند كه به تأثيرات بزرگي بينجامد.
ژاپنيها ضربالمثلي دارند كه ميگويد: «تفكر، آدم را عاقل ميكند و عقل زندگي را شيرين ميكند» اما اينكه چگونه از اين نعمت بزرگ الهي بهرهمند شويم و آن را براي اصلاح وضعيت كنوني جامعه بكار ببنديم، نياز به بررسي و ارائه راهكار دارد.
در هر صورت آهسته حركت كردن بسوي هدف، از حركت نكردن بهتر است. ايران و ايراني از قديمالايام به ادب، احترام، هوش، استعداد، تمدن، دوستي و صلح، ايمان و تفكر، دانش و فضل و معرفت معروف بوده است، چه شد كه سرمايههاي فرهنگي ما به تاراج رفت و بر ما اينگونه گذشت؟ و چه بايد كرد؟
اي كاش در فرايند غربي شدن جامعه همه خصلتهاي جامعة غرب را متوازن پرورش داده بوديم و دختران و پسران ايراني خودباوري و عِرق ملّي و روحيه تلاش و كوشش و اميد و ادب را از همتايان خود در جوامع ديگر، فراگرفته بودند.
چــه جـويي آن ادبي كآن ادب نـدارد نام
چه گويي آن سخني كان سخن ندارد جسم
پرونده مقاله
رهیافتهای فلسفه و کودک از آثار حکمای مسلمان قابل اخذ و تدوین است. یکی از این منابع رساله حی بن یقظان ابنطفیل است که بعنوان اولین رمان فلسفی شهرت دارد. حی بن یقظان، طفلی است که در جزیرهيي بدون سکنه، در آغوش طبیعت و در بین حیوانات بزرگ ميشود و یک غزال یا آهو برای او ما چکیده کامل
رهیافتهای فلسفه و کودک از آثار حکمای مسلمان قابل اخذ و تدوین است. یکی از این منابع رساله حی بن یقظان ابنطفیل است که بعنوان اولین رمان فلسفی شهرت دارد. حی بن یقظان، طفلی است که در جزیرهيي بدون سکنه، در آغوش طبیعت و در بین حیوانات بزرگ ميشود و یک غزال یا آهو برای او مادری ميکند و متکفل رشد جسمی اوست. علاوه بر تکامل جسمی، فرایند اندیشهورزی حی در دامان مادر طبیعت تکامل ميیابد. این اندیشهورزی بدنبال بلوغ فکری و فلسفی، به نوعی بلوغ عرفانی نیز منتهی ميشود.
در فراز پایانی داستان، حی با انسانهایی از جزیره دیگر آشنا ميشود و درمییابد آنچه از طریق تفکر در خویشتن و اندیشهورزی در طبیعت بدست آورده با معارف دین و تعالیم وحی در هماهنگی کامل است. این رهیافت را ميتوان بخشی از سلوک فکری فلسفی حی بشمار آورد.
برخی رهیافتهای اندیشهورزی حی به ترتیب زمانی یعنی از خردسالی تا بزرگسالی عبارت است از دستاوردهایی در زمینه فناوری، علوم تجربی، رهیافت فلسفی، رهیافت عرفانی. سلوک فکری حی بن یقظان در الگوی اسفار اربعه قابل تحلیل است.
پرونده مقاله
بسیاریاز مردم بر این باورند که خلاقیت استعدادی است که برخی مردم با آن به دنیا میآیند و بقیه میتوانند تنها حسرت آن را بخورند كه این یک باور منفی و کاملاً اشتباه است.
خلاقیت یک مهارت است که هر کسي میتواند آن را یاد بگیرد، تمرین کند و بکار بندد. خلاقیت مانند اسکی کردن، ت چکیده کامل
بسیاریاز مردم بر این باورند که خلاقیت استعدادی است که برخی مردم با آن به دنیا میآیند و بقیه میتوانند تنها حسرت آن را بخورند كه این یک باور منفی و کاملاً اشتباه است.
خلاقیت یک مهارت است که هر کسي میتواند آن را یاد بگیرد، تمرین کند و بکار بندد. خلاقیت مانند اسکی کردن، تنیس بازی کردن، آشپزی یا یادگیری ریاضی، یک مهارت است. هرکسي میتواند این مهارتها را یاد بگیرد و از طریق تمرین بهتر شود؛ ولی در پایان قرار نیست که همة افراد به یک اندازه در این مهارتها خوب باشند. بر همین اساس و با توجه به اهمیت خلاقیت، اغلب جوامع مدتهاست برای پرورش خلاقیت به برنامهریزیهای جدی پرداختهاند.
با توجه به اینکه پرورش خلاقیت به بستر و محیط مناسب نیاز دارد، شیوهها و متدهای گوناگونی در این راستا مطرح گرديدهاند كه بر مبنای مؤلفههای خلاقیت و بمنظور پرورش و رشد آنها طرح شدهاند. در نوشتار حاضر به توضیح برخی از این مؤلفهها و نحوة پرورش آنها میپردازیم و با تعریف، اهمیت و موانع خلاقیت آشنا میشویم.
پرونده مقاله
کار ما در مواجهه با فیلسوفان هر مکتب و نحله يی تنها این نیست که آموزه ها و اندیشه های آنان را تقریر و تشریح کنیم، بل این است که تلاش کنیم و از خودمان بپرسیم که اگر آن فیلسوفان با همان عینک معرفتی و فلسفی که بر چشم دارند به جهان ما و مسائل و دشواریهای کنونی ما مینگریست چکیده کامل
کار ما در مواجهه با فیلسوفان هر مکتب و نحله يی تنها این نیست که آموزه ها و اندیشه های آنان را تقریر و تشریح کنیم، بل این است که تلاش کنیم و از خودمان بپرسیم که اگر آن فیلسوفان با همان عینک معرفتی و فلسفی که بر چشم دارند به جهان ما و مسائل و دشواریهای کنونی ما مینگریستند، این جهان و مسائل آن چگونه بر ايشان پدیدار میشد و چه راهکارهایی را برای برون رفت از دشواریها و بنبستهای آن پیش مینهادند.
ازاینرو، در نوشتار پیشرو تلاش بر این است که نظریه-های رشد شناختی کودک با اتکا به دیدگاه فوق در باب فلسفه و فیلسوفان استخراج و استنتاج شود. برای این منظور چهار فیلسوف که از استوانههایِ بنیانگذارِ فلسفة ایرانی بشمار میروند، برگزید شده و دیدگاههای آنان درباب نظریة رشد شناختی بررسی و بازکاوی شده است. پر پیداست که فیلسوفان متقدم ایراني دیدگاه ویژه يی یا اثر مستقلی درباب رشد شناختی کودک ندارند. با اینهمه، اگر بناست نظریه رشد شناختی کودک استخراج شود بیش از هر چیز بایستی به سراغ شناختشناسی برویم که در سنت فلسفه ایرانی به «نفس شناسی» موسوم است.
پس از ورود برنامه «فلسفه و کودک» در ایران، بسیاری از دستاندرکاران این حوزه شتابزده به برگزاری کارگاهها و حلقه های کندوکاو در مدارس و پژوهشگاهها پرداختند و به بررسی و ارزیابیهای آماری و توصیفی در این زمینه روی آوردند، بی آنکه مبانی، اصول، زمینه ها و پیشزمینه های این برنامه را که اغلب با فرهنگ و فلسفه ایرانی ناسازوار بودند، بررسی و ارزیابی تحلیلی نقادانه و موشکافانه کنند. عدم آگاهی از مبانی و اصول نظری هم در میان موافقان برنامه «فلسفه و کودک» و هم در میان مخالفان آن آشکار و هویداست. در این نوشتار، برای نخستین بار نظریه های رشد شناختی کودک در بستر و زمینه فلسفه ایرانی و در اندیشه و چشمانداز چهار فیلسوف قَدَر و مکتب ساز ایرانیـ فارابی، ابنسینا، سهروردی و ملاصدرای شیرازیـ طرح و نقد میشوند. پی ریزی و پایگذاری هر گونه دستگاه و برنامه فلسفی نوین بدون شناخت پس زمینه ها و شالوده های پیشین و نهفته در دل هر فرهنگ و فلسفهيی امری محال و دور از منطق بنظر می آید؛ چراکه حصول هرگونه معرفت و سرانجام هر عمل حاصل از آن تنها بر پایة شناخته ها و دانسته های از پیش بوده فراهم میآيد.
پرونده مقاله
نیاز به پرستش و نیایش یکی از نیازهای اساسی است که در عمق روان بشر وجود دارد. انسان به اقتضای فطرت و سرشت خویش به خدا و پرستش او گرایش دارد. این گرایش پدیدهيی خارج از وجود انسان نیست، بلکه در عمق جان و ضمیر او ریشه دارد و اگر جز این بود، اساساً مفهوم خداپرستی تحقق نمییا چکیده کامل
نیاز به پرستش و نیایش یکی از نیازهای اساسی است که در عمق روان بشر وجود دارد. انسان به اقتضای فطرت و سرشت خویش به خدا و پرستش او گرایش دارد. این گرایش پدیدهيی خارج از وجود انسان نیست، بلکه در عمق جان و ضمیر او ریشه دارد و اگر جز این بود، اساساً مفهوم خداپرستی تحقق نمییافت. اسلام برای اینکه پیروانش را بسوی پرستش و اكمال در بعد روحی و معنوي حرکت دهد، دستوراتی را ارائه داده است. در تفكر اسلامي، انسان در مقام جانشين خدا، خلافت اللهي بر روي زمين عهدهدار امور است. براي كسب اين مقام، بايد از دوران خردسالي، زمينهسازيها و اقدامات لازم صورت گيرد تا كودك آمادگي پذيرش تكاليف الهي را در زمان بلوغ پيدا كند. بنابرین از همان دوران کودکی لازم است فلسفه نیایش و پرستش را به کودک تعلیم داد و او را در مسیر دستورات اسلام تربیت نمود.
از اینرو نوشتار حاضر با هدف بررسی نیایش و پرستش، تعلیم و تربیت و «فلسفه و کودک» به روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی موضوع میپردازد و مباحثي چون: حقیقت پرستش و تأثیر آن بر انسان، آثار نيايش و پرستش در زندگی، انگیزة پرستش، ریشههای پرستش و فواید آن، محتواي پرستش، اهمیت تربیت و تفكر فلسفي برای كودكان و نقش تعلیم و تربیت فلسفی کودکان در توجه به نیایش و پرستش را بررسي مينمايد.
نتیجه تحقیق نشان میدهد کودکان همانند هر انسانی، صاحب تفکر و اندیشهاند و علاوه بر این فطرتاً کنجکاو هستند. با جهت دادن به حس کنجکاوی کودکان میتوان آنان را اندیشمندانی خلاق بار آورد. این خلاقیت سبب رشد عقلانی کودک میشود و با این روش است که کودک، متفکر و منتقد بار میآید و سپس میآموزد با انتقاد از اندیشهيي، ذهن خود را بسمت اندیشهيي برتر که از خلاقیت کودک سرچشمه میگیرد، سوق دهد. اما عدم پرورش تفکر خلاقانه، تقلیدی بودن رفتار فرد را به همراه دارد که در اینصورت قدرت تفکر و انتقاد را از کودک سلب میكند.
پرونده مقاله
کاربردی کردن فلسفه در زندگی روزمره، یکی از دغدغههای مهم فیلسوفان در عصر حاضر بشمار میرود و در اين راستا اقدامات گستردهيی در محافل آموزشی و پژوهشی در این زمینه صورت پذیرفته است.در این میان، تلاش واضعان «فلسفه و کودک» در راستای تلفیق و عجین ساختن فلسفه با جامعه، قابلم چکیده کامل
کاربردی کردن فلسفه در زندگی روزمره، یکی از دغدغههای مهم فیلسوفان در عصر حاضر بشمار میرود و در اين راستا اقدامات گستردهيی در محافل آموزشی و پژوهشی در این زمینه صورت پذیرفته است.در این میان، تلاش واضعان «فلسفه و کودک» در راستای تلفیق و عجین ساختن فلسفه با جامعه، قابلملاحظه و تأمل است. هرچند «فلسفه و کودک» از ابتدا گرایشی بسوی اخلاق داشته، لیکن بنظر میرسد تأثیر این برنامه آموزشی ـ تربیتی در افزایش مهارتهای رفتاری و تعامل کودکان با همنوعان خود، برغم ضرورت و اهمیت فراوان، از دید پژوهشگران و اصحاب این فن، پوشیده و مغفول مانده است.
از اینرو، نوشتار حاضر بر آن است تا ضمن تحلیل انتقادی هندسه معرفتی «فلسفه و کودک» به تبیین نقش و تأثیر این برنامه در تقویت مهارت ارتباطی آنان با غیرهمکیشان بپردازد. استنباط و ارائه مؤلفههای تأثیرگذار در مهارتافزایی کودکان بویژه در برخورد و تعامل با پیروان سایر ادیان، از مهمترین یافتههای این پژوهش محسوب میشود که باختصار عبارتند از: تأکید بر رعایت حقوق همنوعان و احترام به عقیده مخالف، ایجاد روحیه آزاداندیشی (آزادی فکر و بیان)، تقویت هوش عاطفی ـهیجانی (EQ) کودک؛ آموزش همزیستی مسالمتآمیز با دیگران، التزام کودکان به اخلاق باور (پرهیز از تعصب؛ تحکّم و تقلید بیجا). روش پژوهش در این نوشتار، شیوه تحلیل محتوا از نوع تحلیلیـ استنتاجی است.
پرونده مقاله
«فلسفه و کودک» که بعنوان یک برنامه آموزش تفکر به کودکان وارد کشور ما شد در سرزمین محل تولدش مراحل متعددی را طی کرد تا بصورت کنونی درآمد. این مراحل همگی در چگونگی شکلگیری این برنامه نقش تعیینکننده داشتند. یکی از اولین این مراحل، احساس نیاز و لزوم آموزش تفکر صحیح به کود چکیده کامل
«فلسفه و کودک» که بعنوان یک برنامه آموزش تفکر به کودکان وارد کشور ما شد در سرزمین محل تولدش مراحل متعددی را طی کرد تا بصورت کنونی درآمد. این مراحل همگی در چگونگی شکلگیری این برنامه نقش تعیینکننده داشتند. یکی از اولین این مراحل، احساس نیاز و لزوم آموزش تفکر صحیح به کودکان است. تربیت فکری موضوعی است که بصورت میانرشتهيی همزمان وابسته به مسائل رشته تعلیم و تربیت و مطالعات فلسفه و منطقی است؛ بدینمعنا که این دو رشته هر دو بطور مستقیم در این موضوع تأثيرگذارند. نوشتار حاضر سعی دارد با روش تحقیق کیفی ـ و تفسیر و تحلیل دادههای میدانی که از طریق مشاهدهيی جمعآوری شدهاند و به روش خوشهيی طبقهبندی و گزینش شدهاندـ به اهمیت و ضرورت آموزش تفکر صحیح به کودک مسلمان بپردازد و این هدف را در دو بخش اصلی دنبال میکند که عبارتند از: «کودکان ما تفکر میکنند» (وحتی گاهی قادرند تفکرات دیگران را نقد کنند) برای اثبات این مطلب ـامکان تفکر منطقی در کودکانـ شواهدی از سخنان کودکان مسلمان ایرانی ارائه و تحلیل شده است؛ سخنانی که دربردارنده استدلالهای منطقی و معتبری هستند و استدلالهایی شناخته شده که در علم منطق به تعریف و بیان چارچوبهای آنها پرداخته شده است. دوم اینکه «کودکان ما گاهی در تفکرشان دچار خطا هم میشوند». برای نشان دادن این مطلب نیز از ارائه نمونههایی از خطای منطقی کودکان و تبیین آنها استفاده شده است. این مقدمات ما را به این نتیجه میرساند که با توجه به استعداد و توانایی ذاتی کودکان «آموزش تفکر به کودکان مسلمان» در راستای افزایش مهارت تفکر منطقی در آنان لازم و ضروری است.
پرونده مقاله
توجه بُعد روحاني انساني و تلاش در جهت شكوفا شدن آن مقولهيي است كه با عنوان معنويت از آن ياد ميگردد. رشد و پرورش معنويت انساني بخصوص در دوران كودكي، آنهم در دنيايي كه طوفان فناوري، ارتباطات، تكثر آراء و تشتت افكار از هر سو آن را تهديد ميكند، شرط تحقق سلامت رواني است. چکیده کامل
توجه بُعد روحاني انساني و تلاش در جهت شكوفا شدن آن مقولهيي است كه با عنوان معنويت از آن ياد ميگردد. رشد و پرورش معنويت انساني بخصوص در دوران كودكي، آنهم در دنيايي كه طوفان فناوري، ارتباطات، تكثر آراء و تشتت افكار از هر سو آن را تهديد ميكند، شرط تحقق سلامت رواني است. روانشناسان در روند تربيت معنوي كودك، بر دو مؤلفه بنيادي تأكيد كردهاند كه عبارتند از: هوش معنوي و هوش اخلاقي (فضيلت). حضرت امام معنويت را توجه ارادي به عالم معنا دانسته كه داراي مراتب است و براي نيل به مقام انسان كامل صورت ميپذيرد. تربيت معنوي از منظر اين دو حكيم تربيتي توحيدي است كه متربي، مربي و تربيت سه ضلع آن را تشكيل ميدهند. در نگاه امام، علاوه بر مربي و متربي، مؤلفههاي اساسي ديگري نيز در تربيت معنوي كودك وجود دارد كه عبارتند از فطرت، تفكر، اراده و اعتدال. ايشان تربيت معنوي كودك را توجه دادن كودك به عالم معنا در جهت به فعليت رساندن ابعاد فطري و معنوي وجودش با هدف نيل به غايت نهايي ميداند و رسيدن به اين امر را هم ناشي از اراده انسان پس از تولد و هم حاصل تأثير احوالات والدين در پيش از تولد تلقي ميكند.
پرونده مقاله
در ماههاي گذشته شاهد حوادث تلخي بوديم؛ زلزلههاي پيدرپي در غرب و جنوب كشور كه خانوادههاي بسياري را داغدار كرد و كودكان بسياري را بدون پدر و مادر گذاشت. آنچه كه مسلّم است اين است كه زلزله يك حادثه طبيعي است و در كشوري كه بر روي گسلهاي فعالي بنا شده، رويدادهايي اينچنين چکیده کامل
در ماههاي گذشته شاهد حوادث تلخي بوديم؛ زلزلههاي پيدرپي در غرب و جنوب كشور كه خانوادههاي بسياري را داغدار كرد و كودكان بسياري را بدون پدر و مادر گذاشت. آنچه كه مسلّم است اين است كه زلزله يك حادثه طبيعي است و در كشوري كه بر روي گسلهاي فعالي بنا شده، رويدادهايي اينچنين قابل مشاهده است آنچه كه در اين ميان قابل توجه است چند مسئله ميباشد: اول اينكه چون زلزله چندان قابل پيشبيني نيست، بهتر است با استحكام بناها از تخريب ساختمانها پيشگيري كنيم. دوم آنكه ساختمانهايي كه به كودكان تعلق دارد مانند مدارس و مهدهاي كودك و همينطور بيمارستانها و مراكز امدادي بطور خاصتر ضدزلزله و ضدتخريب ساخته شوند. سوم آنكه از نخبههايي كه طرحهاي جديد در زمينه ساخت بناهاي ضدزلزله دارند، حمايت مالي و اداري شود تا بعد از حوادث اينچنيني سازههاي محكم و امن همواره وجود داشته باشد. در برخي از كشورها مانند سوئيس با اينكه حتي يك زلزله، حادثه طبيعي و يا جنگ وجود نداشته، در برخي شهرها بيمارستانهاي مجهز و به روز زيرزميني وجود دارد كه درنهايت استحكام و امنيت و تكنولوژي، آماده بهرهبرداري است. فقط شعار «پيشگيري بهتر از درمان است» چارهكار نيست و بايد بدان عمل كرد. در اينگونه حوادث، وضعيت كودكان از ساير گروههاي سني حساستر و بغرنجتر است. لطافت روحي كودك باعث ميشود تا حادثه تأثير بيشتري بر روي روح و جسم او بگذارد و كمك به احياي كودكان از اهّم اقدامات پس از حوادث است. با كمك گرفتن از روانشناسان، روانكاوان و متخصصين روانشناسي كودك، كمكهاي بسياري را ميتوان به استحكام شخصيتي و رواني و حتي جسمي كودك كرد تا آرام آرام به وضعيت عادي برگردد.
توجه دادن كودك به طبيعي بودن حادثه و فوايدي كه در طبيعت براي اين اتفاق ناگوار وجود دارد، مهم است. توجه دادن كودك به سرمنشأ هستي و قوانين حاكم برجهان و پرستش و اطاعت از خداوند متعال در همه حال - چه نعمت و چه نقمت- از وظايف بسيار مهم مربيان و روانشناسان در برخورد با كودكان زلزله است. از برنامه «فلسفه و كودك» ميتوان در چنين محيطهايي استفاده مطلوب كرد و با بحثهاي جذاب و هدفمند، هم تفكر كودك را ارتقا بخشيد و هم پاسخ سؤالات بسيار او را داد و هم به آرامش رواني و اعتماد بنفس كودك كمك كرد.
شايد ماهها و سالها لازم باشد تا «كودكِ زلزله» آرامش روحي خود را بدست آورد و به زندگي بازگردد...
مسئله ديگر، خبري است كه در سايتها و كانالهاي خبري راجع به آن صحبت شد و آن اينكه دستهايي در كار است كه آرام و موذيانه درصدد اجراي برنامه 2030 در ايران است و در مدارس و مهدكودكها وارد شده و كلاسهاي تربيت جنسي ميگذارند و يا متون درسي را دستكاري ميكنند (مانند حذف اسم ائمه در كتب درسي) و هرچه كه به ايمان و حياي كودكان ما مربوط است را ازاله ميكنند. در صورتي كه نهادهاي دولتي كاري براي مقابله با اين پديده شوم انجام نميدهند، وظيفه نهادهاي خودجوش مردمي است كه آستينها را بالازده و كاري درست و خداپسندانه صورت دهند. برنامه 2030 و آموزشهاي درون آن نياز به كارشناسي و آسيبشناسي تخصصي و عميق دارد و بدون بررسي دقيق و همه جانبه، اجرا كردن اين قبيل برنامهها، مسموم كردن ذهن كودكان معصوم است و خسارتهايي جبرانناپذير در پي خواهد داشت.
پرونده مقاله
درجريان پيشامدهاي فراواني كه جوامع با آنها روبرو ميشوند، تنها آناني ميتوانند مقاومت كرده و بر مسائل و مشكلات مستحدثه فائق آيند و حتي از شرايط پيش آمده بمثابه فرصت استفاده كنند و جامعهسازي نمايند كه آگاهانه در مشاركت با هم، مسائل را فهم، تحليل و حل كنند. اين مشاركت آگا چکیده کامل
درجريان پيشامدهاي فراواني كه جوامع با آنها روبرو ميشوند، تنها آناني ميتوانند مقاومت كرده و بر مسائل و مشكلات مستحدثه فائق آيند و حتي از شرايط پيش آمده بمثابه فرصت استفاده كنند و جامعهسازي نمايند كه آگاهانه در مشاركت با هم، مسائل را فهم، تحليل و حل كنند. اين مشاركت آگاهانه با خودِ سرزميني و ديگري غيرسرزميني، بيش از هر چيز، مقولهيي «فرهنگي» است كه بايد در جان آدميان و جوامع نشسته باشد.
نوشتار حاضر با تمركز بر مفهوم «دوستي» درصدد است تا نشان دهد چرا آموزش و پرورش ما در وضعيت فعلي و آتي، بايد اين مقوله را مورد توجه قرار دهد. به اين منظور، پس از تفكيك وضع مطلوب از وضع موجود، «دوستي» بمثابه روش مديريت جامعه در وضعيت انضمامي موجود توضيح داده ميشود و در نهايت اين روش بمثابه محتوايي كه كل نظام آموزش و پرورش از دوره مهد كودك تا تحصيلات تكميلي دانشگاهي بايد مورد توجه قرار دهد، توصيه ميگردد.
پرونده مقاله
از داستان براي اهداف گوناگونی بهره گرفته میشود. امروزه بویژه در جهت افزایش قدرت تفکر و بحث و استدلال، داستان مورد توجه است. ابزار مورد استفاده در نظام آموزشی فلسفه و کودک «داستان» است. از سوی دیگر، فرهنگ اصیل و ریشهدار و کهن پارسی، همواره با ادبیات داستانی قرین بوده چکیده کامل
از داستان براي اهداف گوناگونی بهره گرفته میشود. امروزه بویژه در جهت افزایش قدرت تفکر و بحث و استدلال، داستان مورد توجه است. ابزار مورد استفاده در نظام آموزشی فلسفه و کودک «داستان» است. از سوی دیگر، فرهنگ اصیل و ریشهدار و کهن پارسی، همواره با ادبیات داستانی قرین بوده است. یکی از بهترین منابع داستانی پارسی، مثنوی معنوي است كه داراي داستانهايی با مضامین عمیق و آموزههای سازنده زیادی است. این داستانها میتوانند در جهت رشد شناختی و عاطفی کودکان مؤثر باشند. بکارگیری داستانهای مثنوی در حلقههای کندوکاو به سبک آموزش «فلسفه و کودک»، علاوه بر ارتقاي مهارتهای بحث و پرسشگری، در جهت تربیت کودک متفکر نیز میتواند اثربخش باشد. این داستانها همچنین با داشتن محتوای برانگیزاننده و سرشار از پرسشها و چالشهای فلسفی و در برخی موارد، داشتن شخصیتهایی مشابه کودکان، کارآیی لازم را برای استفاده در آموزشهای «فلسفه و کودک» دارند. مواضع ناکارآمدی این داستانها در بسیاری از موارد قابل رفع و رجوع است. بومی بودن این داستانها مزیت دیگر آنها در بهرهگيري در آموزشهای «فلسفه و کودک» است.
پرونده مقاله
آموزش و پرورش یکی از مهمترین فعالیتهای بشر در تمامی جوامع میباشد. گسترش روزافزون ساختارهای اجتماعی و نیاز به تربیت و آمادهسازی افراد برای زندگی در حال رشد از یکسو و تعدد دیدگاهها ـ در خصوص نقشی که آدمیان در قرن جدید ایفا خواهند کردـ از سوی دیگر، بیش از پیش دستاندر چکیده کامل
آموزش و پرورش یکی از مهمترین فعالیتهای بشر در تمامی جوامع میباشد. گسترش روزافزون ساختارهای اجتماعی و نیاز به تربیت و آمادهسازی افراد برای زندگی در حال رشد از یکسو و تعدد دیدگاهها ـ در خصوص نقشی که آدمیان در قرن جدید ایفا خواهند کردـ از سوی دیگر، بیش از پیش دستاندرکاران نظامهای آموزشی را متوجه هدایت و سازماندهی فرایندهای آموزشی نموده است. آموزش و پرورش جدید در تلاش است تا تفکر انتقادی و روشهای صحیح استدلال و تفکر را محور برنامه درسی قرار دهد. تغییر و تحولات سریع جوامع، رشد روزافزون اطلاعات، ورود فضای مجازی به زندگی افراد و نیاز به نحوة برخورد صحیح با این تحولات، مستلزم درست اندیشیدن و پرورش قوه تخیل و قضاوت است تا فرد توانایی سازگاری و هماهنگی با این تحولات را بیابد.
در این راستا در سه دهة پیش، برنامه درسی فلسفه و کودک در جهت اصلاح و تقویت نیروی فکر و اندیشه طراحی شد. این برنامه یکی از جدیدترین راهها با هدف تقویت و بهبود توانایی استدلال، داوری و قدرت تشخیص دانشآموزان میباشد. همچنين این برنامه دارای هدفهای شناختی و اجتماعی است و هدف اصلی آن آموختن چگونه اندیشیدن به کودکان میباشد. بدینمنظور در تحقیق حاضر از روش مطالعه کیفی جهت گردآوری مطالب استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در برنامه درسی فلسفه و کودک توجه گستردهيی به ابعاد مختلف ذهن فلسفی شده است. ولی با توجه به تغییرات ایجاد شده در حوزة فناوریهای اینترنتی و شبکههای مجازی و تحیر کودکان در مواجهه با این تغییرات باید کودکان هوشمند را با برنامههای درسی به نقد اطلاعاتی که روزانه از این طریق به ذهن آنها وارد میشود، هدایت کرد و مهمتر اینکه موضوع تهدیدات فضای مجازی برای گروه کودکان، عامل مهمی است تا دستاندرکاران حوزه آموزش و پرورش به این مهم بیشتر توجه کنند.
پرونده مقاله
هدف نوشتار حاضر، مقایسه مبانی انسانشناسی ابنسینا و متیو لیپمن میباشد. این پژوهش با روش توصیفی ـتحلیلی و استنباطی و روش جمعآوری اطلاعات، کتابخانهيی و فیشبرداری صورت گرفته است. در ابتدا مؤلفههای مربوط به انسان از دیدگاه ابنسینا و لیپمن بیان میشود و سپس با مقایسه چکیده کامل
هدف نوشتار حاضر، مقایسه مبانی انسانشناسی ابنسینا و متیو لیپمن میباشد. این پژوهش با روش توصیفی ـتحلیلی و استنباطی و روش جمعآوری اطلاعات، کتابخانهيی و فیشبرداری صورت گرفته است. در ابتدا مؤلفههای مربوط به انسان از دیدگاه ابنسینا و لیپمن بیان میشود و سپس با مقایسه انسانشناسی ابنسینا و متیولیپمن، نقاط اختلاف و شباهت آنها روشن میگردد. نتایج نشان میدهد که انسانشناسی ابنسینا و متیو لیپمن دارای شباهت و تفاوتهایی است: در وجه مشابهتها انسان موجودی عقلانی، دارای اراده و اختیار، دارنده ویژگیهای حسی، زیستی و طبیعی است که با هویت فردی و اجتماعی شناخته میشود و همچنین موجودی در حال تغییر و تحول دائمی است. در وجه تفاوتها، هر کدام تفسیری متفاوت از مبدأ و مقصد انسان ارائه میدهند و سن مناسب برای شروع تفکرات فلسفی یکی از برجستهترين اختلافات انسانشناسی میان آن دو میباشد.
پرونده مقاله
حلقه هاي کندوکاو فلسفي داراي رويکردي کاربردي، خردورزانه و فيلسوفانه در جهت پرورش نگاه انتقادي، خلاق و مراقبتي به موضوعات پيرامون است. از آنجا که در عصر جديد بخصوص در جوامع مدرن و شهري، بخش زيادي از شکلگيري باورها و تفکر و جهان بيني افراد در فضاهاي مجازي صورت ميگيرد، چکیده کامل
حلقه هاي کندوکاو فلسفي داراي رويکردي کاربردي، خردورزانه و فيلسوفانه در جهت پرورش نگاه انتقادي، خلاق و مراقبتي به موضوعات پيرامون است. از آنجا که در عصر جديد بخصوص در جوامع مدرن و شهري، بخش زيادي از شکلگيري باورها و تفکر و جهان بيني افراد در فضاهاي مجازي صورت ميگيرد، از اينرو پرورش نگاه انتقادي به محتواي اين فضا و نحوه مواجهه صحيح با خيل وسيع اطلاعات دنياي مجازي از دوران کودکي ضرورتي انکارناپذير است. اين پژوهش بر آن است تا با مشارکت کودکان در حلقه هاي کندوکاو فلسفي، توان مواجهه انتقادي، خلاق و مسئولانه آنان را با محتوا و اطلاعات موجود در فضاهاي مجازي بالا ببرد. تجزيه و تحليل دادهها با استفاده از روش تحليل کوواريانس و با اطمينان 99% بعد از دوازه جلسه حاکي از آن است که مشارکت دانشآموزان در حلقههاي کندوکاو فلسفي بر مهارت تفکر انتقادي آنان، شامل مهارت استدلال استقرائي، استدلال قياسي، تحليل مشاهدهيي پيامهاي رسانه يي، قدرت اعتمادپذيري، و قدرت فرضيه سازي در خصوص رسانه اينترنت تأثير ميگذارد (p≤0.01). براين اساس، جهت تعميق فهم اطلاعات در دنياي مجازي و کاهش آثار مخرب اين رسانه فراگير و ارزشمند، ميتوان از روش پيشنهادي برنامة آموزشي «فلسفه براي کودک» بهره گرفت.
پرونده مقاله
تربيتديني فرزند يك ضرورت است. كساني كه تربيت كودكان و نوجوانان خود را از وظايف خويش به حساب نميآورند و بيشتر به امور روزمره ميپردازند، بايد منتظر پيامدهاي اين بيتوجهي باشند. عمق بخشيدن به آموزههاي ديني در کودکان، آنان را از آسيبهاي اخلاقي و اجتماعي مصون ميدارد؛ چرا چکیده کامل
تربيتديني فرزند يك ضرورت است. كساني كه تربيت كودكان و نوجوانان خود را از وظايف خويش به حساب نميآورند و بيشتر به امور روزمره ميپردازند، بايد منتظر پيامدهاي اين بيتوجهي باشند. عمق بخشيدن به آموزههاي ديني در کودکان، آنان را از آسيبهاي اخلاقي و اجتماعي مصون ميدارد؛ چرا که بسياري از شرارتهاي افراد ناشي از نداشتن تربيت ديني و اخلاقي ميباشد و دروني شدن ارزشهاي ديني سبب ميگردد آنان در برابر اين انحرافات مقاومت بيشتري داشته باشند. والدين و مربيان اگر بخواهند کودکان را با معارف ديني آشنا کنند و اين امر را در آنان نهادينه سازند، بايد از سنين کودکي و نوجواني شروع کنند. در نظام تربيتي اسلامي، آغاز تعليم و تربيت با استفاده از روششناسي و بررسي شيوه هاي صحيح تربيتي جايگاه ويژه-يي دارد. درخت پرثمر تربيت آنگاه به بار مينشيند که نظريههاي تربيتي در قالب شيوههاي صحيح و درست به اجرا درآيد. روشهاي تشويق، الگوآفريني، محبتورزي، بصيرتبخشي و قصه گويي از جمله مؤثرترين روشهاي قرآني هستند که ميتوانند والدين و مربيان را در دروني کردن آموزه-هاي ديني در کودکان و نوجوانان ياري نمايند.
پرونده مقاله
هدفپژوهش حاضر، بررسی تأثیر اجرای برنامه مهارتهای تفکر بر افزایش شادکامی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر تهران است. نمونه این پژوهش شامل شصت دانشآموز دختر مقطع متوسطه اول شهر تهران هستند که بصورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدهاند. ابزار جمعآوری داده چکیده کامل
هدفپژوهش حاضر، بررسی تأثیر اجرای برنامه مهارتهای تفکر بر افزایش شادکامی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر تهران است. نمونه این پژوهش شامل شصت دانشآموز دختر مقطع متوسطه اول شهر تهران هستند که بصورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدهاند. ابزار جمعآوری دادهها، آزمون شادکامی آکسفورد است و در ضمن برای بررسی فرضیههای پژوهش از طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل استفاده شده است. بمنظور تحلیل دادهها از مقایسه میانگین افتراقی(تفاوت نمرهها در پیشآزمون و پسآزمون) با بهرهگيري از آزمون T استودنت برای گروههای مستقل استفاده شده است.
یک کارگاه بيست جلسهيی که بصورت هفتهيی يك جلسة 45 دقیقهيی تشکیل شد و از روش کلاسداری به شیوة حلقه کندوکاو شارپ ـ لیپمن و از داستانهای فکری فیلیپ کم و رابرت فیشر بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان ميدهد که اجرای برنامه آموزش «فلسفه و کودک» با روش حلقه کندوکاو میتواند بر رشد شادکامی دانشآموزان مؤثر بوده و تأثیر مثبتی برجاي بگذارد.
پرونده مقاله
شکلگيري نگرش، ارزشها، تعهد و مهارتهاي مورد نياز براي حفظ و پشتيباني محيطزيست در افراد، از سنين پايه آغاز ميشود. آموزش از مهمترین و مؤثرترین شیوههای افزایش ادراک فرد و مهارت نسبت به مسائل و مشکلات محیطزیستی است و تغییرات رفتاری مثبت و پایدار را در راستای حفظ محیطزی چکیده کامل
شکلگيري نگرش، ارزشها، تعهد و مهارتهاي مورد نياز براي حفظ و پشتيباني محيطزيست در افراد، از سنين پايه آغاز ميشود. آموزش از مهمترین و مؤثرترین شیوههای افزایش ادراک فرد و مهارت نسبت به مسائل و مشکلات محیطزیستی است و تغییرات رفتاری مثبت و پایدار را در راستای حفظ محیطزیست بدنبال دارد. اگر آموزش حفاظت از محیطزیست از ابتدا برای کودکان آغاز شود، تغییراتی را در نگرش، آگاهی و مهارتهای آنان ایجاد خواهد کرد و کودکان میتوانند بطور کاربردی در محیط پیرامون خود به حفاظت از محیطزیست پرداخته و از منابع بطور صحیح استفاده نمایند. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل آموزش محیطزیست به کودکان، با تأکید بر آموزههای دینی، و بروش توصیفی ـ تحلیلی، با استفاده از فیشبرداری انجام شده است. در این تحقیق، پس از بررسی تحقیقات انجام شدة مرتبط، تعاریف و اصطلاحات متصل با پژوهش ارائه شده است. در ادامه، جایگاه محیطزیست، اهمیت حفظ محیطزیست، آموزش، بستر اصلی محیطزیست، ضرورت آموزش محیطزیست، فلسفۀ آموزش محیطزیست، اهداف آموزش محیطزیست، تأثیر محیطزیست سالم بر انسان و ضرورت آموزش کودکان برای حفاظت از محیطزیست، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. مهمترین نتیجۀ بدست آمده اینست که حفاظت از محیطزیست را باید از کودکی آموزش داد چراکه آموزش در کودکی، مشارکت برای حفاظت از محیطزیست در بزرگسالی را بدنبال دارد.
پرونده مقاله
«و ما كان لِنفسٍ أن تؤمن اِلّا بإذن الله و يَجعلُ الرجسَ علي الذين لايعقلون» (يونس/100). «هيچكس را نسزد كه ايمان بياورد مگر به اذن (توفيق) خدا، و خدا پليدي را بركساني قرار ميدهد كه نميانديشند».
انسان، پرسشگر است و پرسش از خود يا ديگران، از خصوصيات بشر است. پرسش در ن چکیده کامل
«و ما كان لِنفسٍ أن تؤمن اِلّا بإذن الله و يَجعلُ الرجسَ علي الذين لايعقلون» (يونس/100). «هيچكس را نسزد كه ايمان بياورد مگر به اذن (توفيق) خدا، و خدا پليدي را بركساني قرار ميدهد كه نميانديشند».
انسان، پرسشگر است و پرسش از خود يا ديگران، از خصوصيات بشر است. پرسش در نگاه علمي وسيله معرفتشناسي است و حكمت همينگونه ساخته ميشود. پرسش در انسان، نداي فطرت پاك انساني است و با كنجكاوي حيواني كه امري غريزي است متفاوت است. انسان با پرسش به كشف عالم و درك آن نائل ميشود.
فلاسفه و حكماي اسلامي سه پرسش اساسي را مطرح كردهاند:
1) پرسش از هستي 2) پرسش از چيستي 3) پرسش از چرايي
پرسش، رشد معنوي و فكري خاصي را طلب ميكند. دامنه و محدوده پرسشهاي انسان نامحدود است و شامل وجود و هستي، ماده و فراماده در همه ادوار و عرصهها ميشود.
اگر «تفكر» زائيده پرسشگري باشد و حركت از مبدأ تا مقصد را سفر بناميم، پرسشگري و تفكر، سير و سفري معنوي و عقلاني و درون ـ ذاتي است كه حكيم ملاصدراي شيرازي چه زيبا و بجا «أسفار أربعه» يا «سفرهاي چهارگانه» در اين وادي را مطرح كرده است.
چندي پيش جملهيي از يك نظريهپرداز عملگرا ملاحظه كردم كه توجه مرا بخود جلب كرد: «بسياري از مشكلات بشر از نوع سؤال پرسيدن او شروع ميشود. وقتي يك سؤال با «چرا» شروع ميشود، پاسخ دهنده بدنبال جواب در تجربيات قديم و گذشته است، در حالي كه وقتي سؤال با «چگونه و چطور» آغاز ميشود، ذهن ما را به حال و آينده ميكشاند و خلاقيت انسان را بيدار ميكند». وي اعتقاد داشت جواب سؤالهايي كه با «چگونه و چطور» آغاز ميگردد علاوه بر پاسخ چرايي مسئله، راهكار عملي براي برونرفت يا حقيقت بخشي يك چيز را بيان ميكند و انسان را به تفحص، تحقيق و تفكر بيشتر وادار ميسازد. پاسخ سؤالاتي كه با «چرا» آغاز ميشود، دلايل ناتواني انسان است و پاسخ به سؤالاتي كه با «چگونه» آغاز ميشود، سرشار از انرژي مثبت و اميدواري به آينده است.
وي استدلال ميكند كه شخصيتهاي بزرگي همچون گاندي سؤالهايشان را با چگونه پرسيدند تا توانستند دنيا را تغيير بدهند. البته نظر حقير متفاوت است و سؤالات چرايي را حاكي از نااميدي و يأس نميدانم بلكه در اكثر اوقات اين سؤالات دست پيدا كردن به سرچشمة مسائل است و اين دستيابي به علت ميتواند به حل مسئله كمك شاياني نمايد. اين ادوات پرسشي ميتواند در كنار هم قرار گيرند و به هم كمك كنند تا هم علّتها كشف گردند و هم راهحلها ارائه شوند؛ بطوركلي، جدا كردن حكمت نظري و حكمت عملي كاري نادرست است. حكمت نظري با چرايي ميتواند مباني نظري و پايههاي حكمت عملي را فراهم آورد و سپس حكمت عملي با چگونه و چطور ميتواند براي حل مشكلات، راهحل ارائه نمايد.
متأسفانه نظريات اكثر فلاسفه غربي تكبعدي است و اغلب به برجسته كردن يك جنبه يا يك بعد، علاقه و تمايل زيادي دارند و وجود خود را در نفي آراء قبل از خويش ميدانند و (برخلاف ملاصدرا) نظر خود را با ديدي باز، رويكرد واقعنگر و تلفيقي ارائه نميكنند... .
در اين بحث نيز آنچه مشهود است، اهميت و ارزش پرسش و پرسشگري است و اينكه پرسشها انسانها را بيدار ميكنند و ايدههاي نو برميانگيزند. پرسش، سرآغاز تخيل، سرآغاز خلاقيت، و خلاقيت كودكان ارزشمندترين دارايي يك ملت است كه بايد پاس داشته شود. تخيل همه جهان را در بر ميگيرد و همة آنچه در آينده دانسته و درك خواهد شد، در خلاقيت نهفته است از اينرو بايد سعي كنيم به كودكان آموزش دهيم كه بجاي قضاوت، بينديشند و در انديشه خود، خلاق باشند و برانگيختن اين ميل طبيعي و فطري در كودكان در حوزه وظايف ماست.
پرونده مقاله
بیان مسائل پیچیده فلسفی و کلامی برای کودکان و ارائه پاسخ به پرسشهای فکری و الهیاتی آنان میتواند به شیوههای مختلفی صورت پذیرد. این شیوهها میتواند همراه با رشد و ارتقای اندیشهورزی و فلسفهورزی در کودکان باشد. یکی از راههای دست یافتن به این شیوهها، دراماتورژی آثاری است چکیده کامل
بیان مسائل پیچیده فلسفی و کلامی برای کودکان و ارائه پاسخ به پرسشهای فکری و الهیاتی آنان میتواند به شیوههای مختلفی صورت پذیرد. این شیوهها میتواند همراه با رشد و ارتقای اندیشهورزی و فلسفهورزی در کودکان باشد. یکی از راههای دست یافتن به این شیوهها، دراماتورژی آثاری است که دیگران تولید کردهاند. سریال انیمیشن خط یکی از کارآمدترین این تولیدات است. در دراماتورژی سریال خط دستکم پنج مؤلفه حاصل ميشود که در قالب کارتون انیمیشن، لباس تجسم پوشیده است:
1) مفهوم خداوند و صفاتش و حضور همیشگی خدا، 2) صدور کثرات از وحدت و قیام ماسوا به آفریننده، 3) رابطه دائمی آدمی با خالق و دعا و تقاضای حوایج مختلف، شکرگزاری و کفران نعمت، 4) خودشناسی، تأمل در خود و تغییرات و تحولات اساسی در خویشتن، 5) بیان فضایل و رذائل اخلاقی و تشویق به رفتارهای خوب و تقبیح رفتارهای بد.
مؤلفه پنجم در عمده آثار کودک و نوجوان مد نظر خالقان آن آثار است و ویژگی خاص سریال خط محسوب نمیشود.
پرونده مقاله
ریچارد پاول متفکری مشهور در زمینة تفکر انتقادی است که بر کاربرد آن در تصمیمات و کنشهای انسانی تأکید میورزد. وی با تحلیل استدلال و تفکر به مجموعه مؤلفههایی دست یافت که کلید تحلیل تفکر بحساب میآیند. زمینهگرایی او در این مجموعه آشکار است. زمینهگرایی بموازات نظریههای چکیده کامل
ریچارد پاول متفکری مشهور در زمینة تفکر انتقادی است که بر کاربرد آن در تصمیمات و کنشهای انسانی تأکید میورزد. وی با تحلیل استدلال و تفکر به مجموعه مؤلفههایی دست یافت که کلید تحلیل تفکر بحساب میآیند. زمینهگرایی او در این مجموعه آشکار است. زمینهگرایی بموازات نظریههای مبناگرایی و انسجامگرایی، واکنشی متفاوت به شکاکیت است. با توجه به این منظر، توجیه، در چرخش معرفتی به زمینههای اجتماعی التفات خواهد کرد. به این ترتیب، زمینهگرایی از مؤلفههای زمینهيی همچون اعمال، روابط اجتماعی، فرهنگ و دیگر موقعیتهای جوامع انسانی جهت موجه یا ناموجه ساختن یک باور بهره میجوید. زمینه به این معنا میتواند فرض گرایش پاول را به متنمحوری، کثرتگرایی و نسبیتگرایی صورتبندی کند. بررسی این پیامدها در نظریه ریچارد پاول، سؤال اصلی پژوهش حاضر است. حل تعارض زمینهگرایی با تفکر انتقادی را میتوان از نوآوریهای رویکرد پاول بحساب آورد که از نظر پژوهشگران مغفول مانده است. اقبال جهانی به الگوی وی، پژوهش حاضر را براي تحلیل چگونگی همنشست آنها ضروری ساخته است. فرضیة این پژوهش آن است که پاول توانسته روشی اعتدالگرایانه اتخاذ کند که حاوی ملاکهایی جهانشمول بوده و در عین حال توجه به زمینه دارد. نتیجه آنکه پاول در الگوی تفکر انتقادی منصفانه خود، هشیارانه از تقلیلگرایی در ابعاد تفکر اجتناب داشته و به این وسیله پیامدهای زمینهگرایی را کاهش داده است.
پرونده مقاله
تاريخ مكتبخانهها در ايران، تاريخ سنتي آموزشی است که همواره خواهان ثبات و استمرار محتوایی بوده است، هرچند در هزاره اخیر، تنها با یک سنت روبرو نبودهایم و بفراخور جریانهای دینی و فرهنگی، سنتهای مختلف آموزشی در قالب مکتبخانهها و مدرسهها و مسجد- مدرسهها حاكم بوده است. چکیده کامل
تاريخ مكتبخانهها در ايران، تاريخ سنتي آموزشی است که همواره خواهان ثبات و استمرار محتوایی بوده است، هرچند در هزاره اخیر، تنها با یک سنت روبرو نبودهایم و بفراخور جریانهای دینی و فرهنگی، سنتهای مختلف آموزشی در قالب مکتبخانهها و مدرسهها و مسجد- مدرسهها حاكم بوده است. البته این سنت در مواجهه با دنياي جديد و اقتضائات اجتماعي ايران در عصر قاجار، نتوانست به آرامش و استمرار خود ادامه دهد و ناچار به موضعگیری شد؛ يكبار در مواجهه با مدارس نوين خصوصی و بار ديگر در مواجهه با مدارس نوين دولتي. اين موضع گاه سلبي بود و گاه ايجابي؛ تصميمي كه در آغاز به مقابله و درنهايت به تسليم منجر گشت. اين نوشتار تلاش دارد ضمن بازخواني تاريخ تغيير نظام آموزشي ايران از مكتبخانهها به مدارس نوين در عصر قاجار، نشان دهد چه ایدة نظریی در این دوره راهبر تحولات نظام آموزشي ايران بوده است.
پرونده مقاله
نوشتار حاضر به بررسي آراء و انديشه هاي مربوط به مفهوم کودکي در ايران باستان ميپردازد. روش مورد استفاده در اين پژوهش، تحليل اسنادي بوده و در اين جهت كليه منابع و مراجع موجود و مرتبط با آراء و انديشههايي که مفهوم کودک در ايران باستان را بيان نموده، مورد بررسي قرار گرفته چکیده کامل
نوشتار حاضر به بررسي آراء و انديشه هاي مربوط به مفهوم کودکي در ايران باستان ميپردازد. روش مورد استفاده در اين پژوهش، تحليل اسنادي بوده و در اين جهت كليه منابع و مراجع موجود و مرتبط با آراء و انديشههايي که مفهوم کودک در ايران باستان را بيان نموده، مورد بررسي قرار گرفته است. يافته هاي پژوهشي نشان ميدهد در طي قرون و اعصار متمادي سازمان تعليم و تربيت يكسان نبوده و به فراخور زمان، فضاهاي آموزشي در دورانهاي مختلف، متفاوت بودهاند. ليكن در بخش اعظم اين مدت، خانواده، آتشكده و آموزشگاه درباري به پرورش اطفال و نوجوانان ميپرداختند كه البته در برخي قرون، دبستان و دانشگاه نيز بدان افزوده شده است. بگواهي تاريخ، ايرانيان از ديرباز براي خرد و دانش ارزش زيادي قائل بودهاند تا آنجاکه در ادعيهيي که از آن زمانها بجاي مانده است، از خداوند خواسته شده که به آنها دانش و بينش عطا فرمايد. در آموزههاي زرتشت، يکي از راههاي رسيدن به بهشت موعود، «کوشش و کمک به تعليم و تربيت نوع بشر» معرفي شده، چرا که به نيروي دانش، شر و ستم، اين دو آثار جهل، از جهان رخت برميبندد. در ايران باستان، تعليم و تربيت انقطاع نميپذيرد و از کودکي تا پيري زمان آموختن است. آموزش براي زندگي است؛ يعني علم و عمل توأم است و سراسر زندگي فرد و فعاليتهاي او را دربرميگيرد. در اين نظام تربيتي فرد نه تنها براي کسب علوم، فضايل اخلاقي و اخذ اصول فکري آموزش ميديد بلکه علوم مدني و دانش زندگي عملي را نيز فراميگرفت. هدف از آموزش و پرورش در ايران باستان اين بود که کودک را معتقد به خدا و متدين بار بياورند و او را داراي اخلاق نيکو سازند و به او پيشه و هنر بياموزند و به بهداشت تن متوجه و مأمور نمايند. به هر حال با عنايت به شواهد بر جاي مانده از دوران باستان، ميتوان اذعان داشت كه در ايران باستان عوامل اوليه تعليم و تربيت عبارتند از: طبيعت و وضع جغرافيايي كشور، آراء و عقايدي كه آرياييها با خود آورده بودند و زرتشت آنها را پيراسته و اصلاح كرده بود؛ بعبارتي نقش دين در روند آموزش و دولت و نقش ويژه آن در پرورش دادن متعلمين برجسته است.
پرونده مقاله
پرورش اخلاقي صحيح و مناسب، انسان را از قرار گرفتن در تنگناهاي بزرگ ميرهاند و بعنوان نيرويي براي جلوگيري از وارد شدن در تباهيها و لغزشها، به انسان کمک ميکند. بديهي است وقتي کاري در شرايطي ويژه و در زمان خود انجام ميگيرد، آثار دلخواه را بدست ميدهد. دوران کودکي نيز بهترين چکیده کامل
پرورش اخلاقي صحيح و مناسب، انسان را از قرار گرفتن در تنگناهاي بزرگ ميرهاند و بعنوان نيرويي براي جلوگيري از وارد شدن در تباهيها و لغزشها، به انسان کمک ميکند. بديهي است وقتي کاري در شرايطي ويژه و در زمان خود انجام ميگيرد، آثار دلخواه را بدست ميدهد. دوران کودکي نيز بهترين زمان براي سازندگي است. کودک براي تربيت، آمادگي کامل را دارد و هر تدبيري در تربيت او بکار گرفته شود، در دل و جانش نقش ميبندد و براحتي از ميان نميرود. اخلاق و ويژگيهاي ناشايست را که در بزرگسالي جزو شخصيت فرد شده، نميتوان به آساني تغيير داد؛ حال آنکه يک نهال کوچک را ميتوان از حالت انحراف به راستي درآورد. بنابرين، دوران کودکي، بهترين دوره سازندگي و تربيت اخلاقي است. مهمترين زمان براي تربيت اخلاقي دوران کودکي است چراكه ذهن و روان کودک هنوز کاملاً شکل نگرفته و براي هرگونه تربيت آمادگي دارد و مسئوليت اين امر حساس و مهم در مرتبه اول برعهده پدران و مادران نهاده شده است. ازاينرو نوشتار حاضر ابتدا به مسئله اخلاق بعنوان عامل اوليه در تربيت پرداخته و سپس تربيت را مورد بررسي قرار داده و بدنبال آن، چگونگي ارتباط با کودک و مراحل يادگيري و پذيرش مقررات و قوانين اخلاقي و در بُعد تربيت ديني، نکات اخلاقي و عبادي در زمينه رفتار با کودک را مورد مداقه قرار داده است.
پرونده مقاله
جهان امروز در معرض تحولات فزایندهيی قرار دارد. فضای مجازی نقش عمدهيی در این تغییر و تحولات دارند و اصولاً هرتغییر و تحولی در عرصههای مختلف از جمله عرصههای آموزشی و فرهنگی، آثار و تبعات متناسب با اهداف و کارکردهای خود را بدنبال خواهد داشت و فضای مجازی از این امر مستث چکیده کامل
جهان امروز در معرض تحولات فزایندهيی قرار دارد. فضای مجازی نقش عمدهيی در این تغییر و تحولات دارند و اصولاً هرتغییر و تحولی در عرصههای مختلف از جمله عرصههای آموزشی و فرهنگی، آثار و تبعات متناسب با اهداف و کارکردهای خود را بدنبال خواهد داشت و فضای مجازی از این امر مستثنی نیست. فضای مجازی علاوه بر فرصتهایی که میتواند درپی داشته باشد، چالشهایی نیز بدنبال دارد. از آنجا که آموزش و پرورش بعنوان یکی از مؤثرترین متولیان امر تربیت و آموزش فرزندان از جایگاه و نقش برجستهيی برخوردار است و ورود فضای مجازی و استفاده از آن در امر آموزش ناگزیر است، پژوهش حاضر با هدف بررسی جایگاه فضای مجازی در تعلیم و تربیت و همچنین بررسی برخی فرصتها و تهدیدهای پیشرو به روش توصيفي و مطالعه اسنادي صورت گرفته است. فضای مجازی هم فرصت است و هم تهدید و چنانچه قبل از ورود این تکنولوژیها نحوة درست استفاده از آنها را یاد بگیریم، تبعات منفی آن نیز کمتر خواهد شد. در واقع، فضای مجازی بعنوان یک فرصت اسباب آموزش مجازی، کاهش هزینه، سرعت و یکسانسازی اطلاعات و استفاده از ديگر مزايايي از اين دست را فراهم ميآورد. از اینرو، در نوشتار حاضر سعی شده است به بررسی و تحلیل جایگاه فضای مجازی در نظام تعلیم و تربیت پرداخته شود و فرصتها و چالشهایی که در این ارتباط وجود دارد مورد تجزیه و تحلیل قرار گيرد.
پرونده مقاله
یکی از عناصری که الگوهای کودکپروری ایرانیان را از سایر ملل، متفاوت و بلکه متعالی میسازد، حضور حکمت در اندیشه اسلامی ـ ایرانی این قوم است.
حكمت، از دیر باز حلقه اتصال تعلیم و تربیت و تمدن بشری بوده است. تاریخ تمدن بشر نیز همیشه گویای این حقیقت است که ایران همواره مهد ت چکیده کامل
یکی از عناصری که الگوهای کودکپروری ایرانیان را از سایر ملل، متفاوت و بلکه متعالی میسازد، حضور حکمت در اندیشه اسلامی ـ ایرانی این قوم است.
حكمت، از دیر باز حلقه اتصال تعلیم و تربیت و تمدن بشری بوده است. تاریخ تمدن بشر نیز همیشه گویای این حقیقت است که ایران همواره مهد تمدن و علم و حکمت بوده و با ظهور دین مبين اسلام، رونق تازهيی یافته و ثمره خویش را به جهانیان عرضه داشته است.
تعلیم و تربیت حکیمانه ایرانیان در گاهواره اسلام به بلوغ و بالندگی دست یافته و توانسته از خود الگوهایی باقی بگذارد که ملل دیگر، آنها را در انديشه حكيمانه سرمشق خویش قرار دهند؛ چنانكه اگر تعصب ملیگرای ایرانی، خود را به میان نمیانداخت، چه بسا ايشان این الگوها را به نام ملل خویش و برای تاریخ فرهنگ خود به ثبت میرساندند!
در نوشتار حاضر، سعی شده به این الگوها پرداخته شود و تأثیر حکمت اسلامی ـ ایرانی در آنها بازخوانی گردد.
پرونده مقاله
سرمقاله
حمد و سپاس خدای را که آثار قدرت او بر چهره روز روشن تابان است و انوار حکمت او در دل شب تار، درخشان. آدمیان را به فضیلت نطق و مزیت عقل از دیگر حیوانات ممیز گردانید و برای هدايت و ارشاد، رسولان فرستاد تا خلق را از ظلمت و جهالت برهانیدند و صحن گیتی را به نور و معر چکیده کامل
سرمقاله
حمد و سپاس خدای را که آثار قدرت او بر چهره روز روشن تابان است و انوار حکمت او در دل شب تار، درخشان. آدمیان را به فضیلت نطق و مزیت عقل از دیگر حیوانات ممیز گردانید و برای هدايت و ارشاد، رسولان فرستاد تا خلق را از ظلمت و جهالت برهانیدند و صحن گیتی را به نور و معرفت آذین بستند...
(نصرالله منشی، مقدمه کلیله و دمنه)
تحریر این نوشتار برایم سخت است. سخن گفتن از مردان خدا توانی فزونتر میطلبد. «قلم» با همۀ قداستش عاجز است و «کلمه» با همۀ توانش، ناتوان؛ در وصف بزرگمردی خدایی که او را «سردار قلبها» مینامند.
سخن گفتن از سردار شهید، سپهبد حاج قاسم سلیمانی، سخت است و سختتر آنکه بخواهی مکتبی را که او بهمراه یارانش بنا نهادند، واکاوی کنی و مبانی تعلیم و تربیت در این مدرسه را تبیین نمایی. ممکن است بعضی بگویند سردار، نظامی بود و چه ارتباطی است میان یک نظامی و تعلیم و تربیت اسلامی؟! مگر نه آنکه تعلیم و تربیت در اسلام هدف نهاییش پرورش چنین انسانهایی خداگونه است؟ چگونه میتوان شهید سلیمانی را معلم مکتبی ندانست که در آن بزرگترین انسانها تربیت میشوند؟
مکتب و مدرسۀ شهید چیست و چگونه میتوان در این مدرسۀ عشق به آیندگان آموخت آنچه را که رمز نجات انسانیت است از ظلمت و تباهی؟
مدرسهیی که شهیدان بنا کردند، عشق و عقل تدریس میکند که اول و آخر جستجوی سرچشمههاست و شاگردان آن در پی یافتن گوهر وجود خویشند. در این مدرسه کاشتن دانۀ خلوص و عشق در خاک دل و جان، باغبانی آن و چیدن ثمرات آن، آموخته میشود.
بزرگی میگفت: دنیا دو بخش دارد، بخشی که در آن هر چیز قیمت دارد و بخشی که در آن قیمت بیمعناست؛ جایی قیمت بیمعنا میشود كه ارزشها ظهور میکنند.
زندگی واقعی با قیمت کاری ندارد؛ وقتی به قلمرو ارزشها قدم مینهی، سراسر زندگی طعم عشق خالق بخود میگیرد و شهدآگین میشود. آنچه در مدرسۀ شهید میتوان آموخت اینست که حیات اصیل و واقعی، زندگی با ارزشهای حقیقی جهان است و این معشوق است که حیات مادی را سرشار از زیبایی، حقیقت، خلوص و مهربانی میکند... .
مدرسۀ شهید سلیمانی و یارانش، مدرسۀ زندگی است، رشد و سیلان و حرکت و جنبش همراه با امید، انتظار و نشاط، و چاشنی توکل و رضا. در آنجا پیوندی ناگسستنی میان خدا و بندۀ خدا شکل میگیرد و در آن «من» میرود و اوست که میماند؛ که اگر من باشد، دیگر «او» نیست و اینست سرّ «انا الحق» حلاج... بایزید میگفت: در زیر جامهام چیزی نیست جز خدا! این بصیرت در چنین مکتبی یافت میشود که روح را جلا میدهد، دل را میلرزاند و عقلانیتی عاشقانه و شیرین بوجود میآورد.
در مدرسۀ سردارها، نهتنها زندگی برخی راهگشای حیات برخی دیگر است، بلکه مرگ یا شهادت آنان نیز میتواند باعث بیداری و رهایی شود. شهادت ایشان فرصتی است برای شکوفایی دلهای کسانی که حساب و کتاب دنیا، چیزی نیست جز حجابی در راه رشد روح و روان آنها. دروس این مدرسه صداقت است و عبودیت خدا، ادای تکلیف الهی است و خدمت به مردم، ایثار و فداکاری است و رأفت و مهربانی، بصیرت است و دشمنشناسی، اطاعت است از امام عصر و مقام ولایت، پاسداری از لحظههای عمر در راه خدمت به مظلومین، هر کجای دنیا و در هر سنگر و جبههیی.
ما بعنوان متولیان تعلیم و تربیت ایراني و اسلامی، وظیفه داریم این مدرسه را حفظ کنیم، بسط و گسترش دهیم و از آن پاسداری کنیم، تا شاید تنها بخش اندکی از دین خود را به این عزیزان همیشهجاوید، ادا کرده باشیم.
«تُعِزُ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُ مَنْ تَشَاءُ»؛ هر کس را که بخواهی عزت میدهی و هر که را که بخواهی، خوار میگردانی (آل عمران/ 26).
آن را که کردگار کرد عزیز/ نتواند زمانه، خوار کند (قاآنی)
والسلام علیکم و رحمةالله
پرونده مقاله
سبک معنویت برای کودکان ((SFK) Spirituality For Kids) بعنوان یک سبک آموزشی، توسط کارن برگ در امریکا پایهگذاری شده و بر باورها و اصول کابالایی که یکی از شاخه های عرفان یهودی است، مبتنی است. این سبک تأکید دارد که همۀ کودکان در سراسر جهان و با هر دینی، باید تجارب معنوی دا چکیده کامل
سبک معنویت برای کودکان ((SFK) Spirituality For Kids) بعنوان یک سبک آموزشی، توسط کارن برگ در امریکا پایهگذاری شده و بر باورها و اصول کابالایی که یکی از شاخه های عرفان یهودی است، مبتنی است. این سبک تأکید دارد که همۀ کودکان در سراسر جهان و با هر دینی، باید تجارب معنوی داشته باشند. بنابرین از دید بنیانگذاران آن، اینکه اکثر مخاطبان این سبک، اعلام نمایند که مسیحی یا مسلمان هستند، تأثیری بر عملکرد جنبش معنویت برای کودکان ندارد، زیرا آنها نسبت به هر مکتبی گشودگی دارند؛ بعبارت دیگر، فراتر از ادیان عمل نموده و از مبانی خود بعنوان یک گرایش و هدیۀ معنوی بحث میکنند و بر این باورند که کودکان حق دارند از گنجهای معنوی جهان بهره مند شوند.
سبک معنویت برای کودکان، در حال حاضر به چند زبان ترجمه شده و در مسیر گسترش و ورود به کشورهای مختلف جهان است. بر عهدۀ پژوهشگران و متولیان این حوزه است که به بررسی این سبک پرداخته و مبانی و منابع آن را شناسایی كرده و مورد سنجش قرار دهند تا چنانچه در برهه یی از زمان، تصمیمی اتخاذ شد که حرکت مشابهی در ایران انجام شود یا حتی از طرف بنیانگذاران این سبک ـ با توجه به فعالیت بینالمللی آنها ـ اقدامی صورت گیرد، پیش از آن و بدون در نظر گرفتن اینکه آیا با اقبال روبرو خواهد شد یا نه، مبانی این سبک بررسی شده باشد. مقالۀ حاضر پژوهشی علمی و دانشگاهی است که به معرفی مبانی سبک معنویت برای کودکان و بررسی انتقادی آن میپردازد و عملی شدن یا حتی اجرایی نشدن آن در ایران، خارج از رویکرد مقاله است.
پرونده مقاله
دربابحکمت متعالیه که نمودار حکمت و فلسفة ایرانی است، پژوهشگران بسیاری از جنبه های گوناگون به بحث و فحص پرداخته اند. با اینهمه، این پرسش اساسی شاید کمتر محل اعتنا بوده است که «سرشتـ نشان» ویژة ایرانی ملاصدرا - که شاید واپسین فیلسوف دستگاهساز و پارادایمآفرین در تاریخ چکیده کامل
دربابحکمت متعالیه که نمودار حکمت و فلسفة ایرانی است، پژوهشگران بسیاری از جنبه های گوناگون به بحث و فحص پرداخته اند. با اینهمه، این پرسش اساسی شاید کمتر محل اعتنا بوده است که «سرشتـ نشان» ویژة ایرانی ملاصدرا - که شاید واپسین فیلسوف دستگاهساز و پارادایمآفرین در تاریخ فلسفة ایرانی باشدـ چیست؟ کدام ویژگی گوهری و بنیادی است که ملاصدرا را از دیگر فیلسوفان در فرهنگها و فلسفه های دیگر جدا میسازد و مشخص میکند. از سوی دیگر، پر پیداست اگر بناست حکمت متعالیه از پردة تاریخ و پوشیدگی بدر آید و بجای خاک خوردن در کتابخانه ها و تکرار مکرر در حوزه های تنگ مباحث نظری بیپایان و خالی از فایدة عملی، در زندگی روزمره و فرهنگ امروز ایرانیان کارگر بیفتد، بایستی بتواند در آموزش و پرورش جامعه، تحول بنیادین بمعنای تحول در نگرش فلسفی به آموزش، پدید آورد. در این جستار تلاش میشود نخست صفتهای مشخصه و نشانویژههاي حکمت متعالیة ملاصدرا بررسی و بازکاوی شود و سپس شیوة اطلاق آن بر آموزش و برنامه های نوین آموزشی مربوط، همچون برنامه تحولآفرین فلسفه و کودک که رهیافتی سراسر دیگرگون به آموزش و پرورش در ایران و جهان دارد، بحث و طرح شود.
پرونده مقاله
تفکر مراقبتی، مهارتی فکری، اخلاقی، عاطفی، هنجاری و مبتنی بر ارج نهادن و مشارکت فعال در اجتماع، همراه با درجاتی از دغدغه برای بسط و گسترش خیر همگانی است که در کنار دو نوع تفکر انتقادی و خلاق، مسیر رشد قدرت تحلیل فکری را هموار میسازد. تفکر قدردان، سپاسگزارانه، هنجاری، عاط چکیده کامل
تفکر مراقبتی، مهارتی فکری، اخلاقی، عاطفی، هنجاری و مبتنی بر ارج نهادن و مشارکت فعال در اجتماع، همراه با درجاتی از دغدغه برای بسط و گسترش خیر همگانی است که در کنار دو نوع تفکر انتقادی و خلاق، مسیر رشد قدرت تحلیل فکری را هموار میسازد. تفکر قدردان، سپاسگزارانه، هنجاری، عاطفی، فعال و همدلانه از جمله مؤلفههای کاربردی تفکر مراقبتی در اجتماع محسوب میشود. بسط و تغییر باور دانشآموزان نسبت به پدیدۀ مراقبت، ضرورتی انکارناپذیر و از رسالتهای حیاتی تسهیلگر برای سلامت روان و بالندگی فکری آنها در حلقههای کندوکاو است. پژوهش حاضر با هدف تعریف مفهومی تفکر مراقبتی در حلقۀ کندوکاو آموزش «فلسفه و کودک» بر اساس منابع مرتبط انجام شده است. روش پژوهش تحلیل و توصیف مبانی نظری برای تبیین مفهوم تفکر مراقبتی، کاربرد تفکر مراقبتی و روشهای بهبود این نوع تفکر در حلقۀ کندوکاو آموزش «فلسفه و کودک» است. نمونۀ تحلیلی مورد نظر، با دو پیششرط «جدید بودن» و «مبنا بودن»، از میان انواع منابع موجود دربارۀ تفکر مراقبتی، انتخاب شده و بروش کتابخانهیی گردآوری شدهاند.
پرونده مقاله
مفاهیم «تعلیم و تربیت» و «انسان» دو مفهوم مقارن با هم هستند؛ هر جا انسانها زندگی کردهاند، مسئلۀ تعلیم و تربیت نیز مطرح بوده است. ضرورت و نقش تعلیم و تربیت در زندگی انسان امری بدیهی و غیرقابل انکار است. این نوشتار درصدد است الگوهای تربیتی از نظر دو فیلسوف اسلامی ایرانی، چکیده کامل
مفاهیم «تعلیم و تربیت» و «انسان» دو مفهوم مقارن با هم هستند؛ هر جا انسانها زندگی کردهاند، مسئلۀ تعلیم و تربیت نیز مطرح بوده است. ضرورت و نقش تعلیم و تربیت در زندگی انسان امری بدیهی و غیرقابل انکار است. این نوشتار درصدد است الگوهای تربیتی از نظر دو فیلسوف اسلامی ایرانی، سهروردی و صدرالمتألهین را تبيين و بررسي نمايد. انسانشناسی در فلسفۀ سهروردی اهمیت زیادی دارد و تعلیم و تربیت نیز بدون شناخت انسان ممکن نیست، بنابرین او اولین قدم را شناخت نفس معرفی میکند. فاعل شناسا معنابخش معلوماتی است که به ذهن وارد میشود، پس بر اساس شهود درونی، معلومات تعیّن مييابند و شخص از راه قوۀ عقلانی پرورشیافته، قالبهای درستی در ذهن میسازد و معلومات را در قالبها میریزد. سهروردی در تلاش است بین عقل و عرفان پیوند برقرار کند تا شخص بدینوسیله تربیت صحیح پیدا کند؛ آنچه او «ربّانی شدن» نام مینهد. اما ملاصدرا شروع فعالیتهای ادراکی نفس را ـ مستقیم یا غیرمستقیم ـ از راه حواس میداند. نفس فطرتاً فاقد معلومات است. انسان با قرار گرفتن در معرض عینیات و محسوسات به شناخت میرسد و از طرف دیگر، ميتواند با استفاده از قوة تخیل به واقعیات امور دست يابد، بشرطی که قوۀ تخیل ابتدا با پرورش اندیشه و عقل، جهت درستی پیدا کرده باشد. ملاصدرا علاوه بر مبانی مشابهی که با سهروردی دارد، به بیان مبحث مهم حرکت جوهری پرداخته که طی آن نفس ميتواند از پایینترین مرتبۀ خود به بالاترین مراتب جوهری خویش ارتقا یابد. شهودگرایی سهروردی و اعتقاد ملاصدرا به حرکت جوهری نفس، از مهمترین تمایزهای آراء این دو فیلسوف بزرگ است.
پرونده مقاله
امروزه «فلسفه و کودک»، مورد استقبال جوامع مختلف قرار گرفته است، زیرا در این روش، با محوریت پرورش تفکرِ خلاق و انتقادی، مسائل مختلفی به کودک آموزش داده میشود. در ایران نیز این برنامه بهمت بنیاد حکمت اسلامی صدرا در سال 1373 آغاز گردید و تهیه و تنظیم برنامة بومی و روایت ای چکیده کامل
امروزه «فلسفه و کودک»، مورد استقبال جوامع مختلف قرار گرفته است، زیرا در این روش، با محوریت پرورش تفکرِ خلاق و انتقادی، مسائل مختلفی به کودک آموزش داده میشود. در ایران نیز این برنامه بهمت بنیاد حکمت اسلامی صدرا در سال 1373 آغاز گردید و تهیه و تنظیم برنامة بومی و روایت ایرانی این طرح فلسفی، در دستور کار قرار گرفت. در این نوشتار، بهاجمال، برنامۀ فلسفه و کودک را در هفت رکن: 1. مربی، 2. زمانبندی، 3. محیط، 4. روش آغاز بحث، 5. اندیشهورزی، 6. روش و قالب ارائه و 7. محتوا، توضیح داده و رکن مربی را که نقش تسهیلگر دارد، بتفصیل بررسی میکنیم. از آن جایی که این برنامه بطور رسمی در غرب تدوین شده، بیشک تحت تأثیر اندیشه های غربی است و نیاز است برای بومیسازی و سازگاری آن با فرهنگ و سنت ایرانی بازنگری شود. با توجه به تأکید اسلام به تربیت فکری انسانها و همچنین با توجه به ظرفیتهای زیادی که در متونِ فرهنگِ ایرانی اسلامی از جهات مبانی، اصول، روش، محتوا و... وجود دارد، میتوان یک برنامۀ متناسب با اين فرهنگ، بومیسازی کرد. پژوهش پیش رو که بروش کتابخانه یی صورتبندی شده، نمونۀ کوچکی از ظرفیتهای موجودِ موردِ ادعاست.
پرونده مقاله
یکی از کارهای اساسی و لازم که در حوزۀ فلسفه و کودک میتوان انجام داد، ارزیابی دقیق و تحلیلی و بررسی سازواری و ناسازواری آثار و مقالههایی است که در این حوزه منتشر شده اند. یکی از این آثار، کتاب اصول تسهیلگری و ویژگیهای تسهیلگر حلقه کندوکاو است که بهمت گروه فکرپروری برای چکیده کامل
یکی از کارهای اساسی و لازم که در حوزۀ فلسفه و کودک میتوان انجام داد، ارزیابی دقیق و تحلیلی و بررسی سازواری و ناسازواری آثار و مقالههایی است که در این حوزه منتشر شده اند. یکی از این آثار، کتاب اصول تسهیلگری و ویژگیهای تسهیلگر حلقه کندوکاو است که بهمت گروه فکرپروری برای کودکان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شده است.
نوشتار پیش رو به بررسی و ارزیابی تحلیلی این کتاب و سازواری آن با مبانی برنامه «فلسفۀ و کودک» و نیز روایت بومی آن در ایران میپردازد. در بررسیهایی از این دست، دو هدف عمده برآورده میشود: نخست چکیده یی کلی از تمام مباحث کتاب بدست داده میشود که در جای خود خالی از فایدۀ علمی نیست، سپس کاستیها و نارساییهای کتاب، هم از لحاظ صوری و هم از لحاظ محتوایی، آشکار میشود و بر آفتاب می افتد که فایدۀ کار را دو چندان میکند. مدعای این نوشتار کوتاه، این است که کتاب مورد بحث، ایرادها و اشکالهایی اساسی، هم در صورت و هم در مبانی و اصول دارد که در ادامه باختصار به برخی از آنها اشاره میشود.
یکی از ویژگیهای آثاری که در حوزۀ مسائل نوپدید منتشر میشوند، این است که این آثار درواقع تألیف نیستند بلکه ترجمه اند. در سالهای پیشین ترجمه باب و غالب بود ولی در سالهای کنونی دیگر ترجمۀ آثار، چندان محبوب نیست، چراکه بیشتر محققان با زبان انگلیسی آشنایی دارند و نیاز به مطالعۀ ترجمه-های مغلوط و دست دوم ندارند. از سوی دیگر، هرچند ترجمۀ خوب پدیده یی دشواریاب و خواندنی است، با اینهمه، بنظر میرسد تألیف اثر در برابر ترجمه، ارزش والاتری دارد و امتیاز بیشتری برای نویسنده بهمراه دارد. ازاینرو، برخی نویسندگان ترجیح میدهند با ترجمۀ پراکنده از آثار مختلف و مقاله های گوناگون، تألیفی هرچند نه چندان سازوار، بدست دهند. ویژگی اصلی اثر اصیل تألیفی این است که حاوی اندیشه یی بکر و بدیع باشد، نه تکرار مکرر آثار ترجمه شدۀ دیگران.
نویسنده کتاب مورد بحث، روش دوم ترجمۀ آثار متعدد و گهگاه اضافه کردن مطالب توضیحی، تفصیلی و نمونه های داستانی را اتخاذ کرده است. صداقت علمی حکم میکند اگر کتابی ترجمه است، منبع دقیق آن در اثر یاد شده و به آن ارجاع شود نه اینکه تنها اشاره هایی کلی به آثار پراکنده صورت گیرد.
صرفنظر از این ایراد کلی، که نه تنها به اثر مزبور که به بسیاری از آثار تألیفی منتشر شده در زمان حاضر وارد است، کتاب اصول تسهیلگری و ویژگیهای تسهیلگر حلقۀ کندوکاو، ایرادهایی در صورت و محتوا نیز دارد.
نکته یی که در مقدمۀ کتاب بدرستی به آن اشاره شده، این است که «فلسفه و کودک» در واقع انقلاب کپرنیکی در آموزش و پرورش است. پیش از کپرنیک، کسانی که به دستگاه ستاره شناسی بطلمیوس اعتقاد داشتند، بر این باور بودند که زمین مرکز عالم است و خورشید بهمراه دیگر سیارگان، بگرد زمین میچرخند. کپرنیک این قاعده را برهم زد و این اندیشه را مطرح کرد که خورشید مرکز عالم است و زمین و دیگر سیارگان بگرد خورشید میگردند. این امر، انقلابی در ستاره شناسی بود. بهمین شیوه، در برنامۀ «فلسفه و کودک» نیز انقلابی رخ داده است که سراسر نظام آموزش و پرورش را دگرگون میسازد.
در این برنامۀ نوین، معلم دیگر در مرکز آموزش و پرورش یا بعبارتی، در مرکز کلاس درس قرار ندارد بلکه دانشآموزان و کودکان در مرکز کلاس درسند و معلم تنها نقش انگیزاننده دارد؛ آموزش تنها گونه یی مهارت استدلال ورزی است. حافظهمحوری خطای بزرگ آموزش و پرورش است؛ آموزش، کسب مهارت عملی است، کسب دانش نیست.
تااینجا مطالب مفید و سازندهیی درباره اهداف و رهیافت «فلسفه و کودک» و کاربرد آن در آموزش و پرورش ملاحظه میشود. ولی در پایان مقدمۀ کتاب، داستانی مطرح شده است که نشان از ناپختگی نویسنده در کاربرد داستان برای توضیح مطالب کتاب دارد. داستان از این قرار است:
آموزگاری در کلاس درس یک دبستان از دانشآموزی پرسید «جاندارن به چند دسته تقسیم میشوند؟» دانش آموز گفت: «به چهار گروه». معلم گفت: «بنظرم اشتباه میکنی، ولی بشمار ببینیم». دانش آموز شمرد: «گیاهان، جانوران، انسانها و کودکان». معلم پرسید: «مگر کودکان انسان نیستند؟» دانش آموز پاسخ داد: «گیاهان، کودکان و جانوران». معلم پرسید: «پس انسانها چه شدند؟» دانش آموز پاسخ داد: «انسانهایی که قلبشان مملو از عشق و محبت بود، در گروه کودکان ماندند و دیگران نیز در گروه گیاهان و جانوران قرار گرفتند». (نویسنده ناشناس)
گفته اند که کاربرد داستان در توضیح مطالب «فلسفه و کودک» میتواند مفید باشد، ولی نه هر داستانی و نه در توضیح و تفسیر هر مطلبی. در این داستان چندین نوع مغالطه وجود دارد. نخست اینکه، در آغاز دستهبندی نادرستی از جانداران بدست داده میشود. دوم اینکه، کودکان بعنوان نوع برتری از انسان، حیوان و گیاه عرضه میشوند که در آن غلو (گزافهگویی) وجود دارد. سوم اینکه، انسان و گیاه را فاقد عشق و محبت شناسانده است. علاوه بر این ناسازواری منطقی که در داستان وجود دارد، جنبۀ احساسی و القایی داستان نیز بیش از حد معمول است. داستان بیشتر احساسبرانگیز است تا خردبرانگیز و این خلاف هدف برنامۀ «فلسفه و کودک» است.
از اینجا چنین بر می آید که دو ویژگی اصلی داستانهای «فلسفه و کودک» این است که این داستانها نخست باید سازگاری منطقی داشته باشند و اجزای داستان با هم بخواند و دیگر اینکه، باید تفکربرانگیز باشند نه اینکه با تحریک احساسات و عواطف مخاطب بخواهند مطلبی را هرچند درست و حقیقی، القا کنند. این دو ویژگی در داستان مورد بحث اساساً ملاحظه نمیشوند.
پرسشی که در فصل نخست کتاب مطرح میشود این است که نقش معلم در آموزش «فلسفه و کودک» چیست؟ معلم «فلسفه و کودک»، با معلم سنتی و عادی تفاوت دارد. او نه یک بزرگسال مقتدر است و نه گنجینۀ پاسخهای درست به پرسشهای درسی، بلکه راهبر بحثهای کلاس است و به کرامت انسانی دانش آموزان یا فلسفهورزان احترام میگذارد. معلم برای اینکه بتواند کلاسهای «فلسفه و کودک» را پیش ببرد، باید بتواند بحثهای فلسفی در کلاس را اداره کند و برای ادارۀ این کلاسها باید آموزش لازم را دیده باشد.
در ادامه، یکی از اصول اساسی، یعنی پایبندی به تفکر تأملی که کتاب بر پایۀ آن استوار شده و اهمیت ویژهیی دارد را بررسی میکنیم.
تفکر تأملی که در اینجا محل ایراد و انتقاد است، اساس دیدگاه یادگیری «فلسفه و کودک» را تشکیل میدهد و دیویی آن را وارد حیطۀ آموزش تفکر به کودکان کرده است. تفکر تأملی در برابر تفکر عادی قرار دارد و اینگونه تعریف میشود: «در نظر گرفتن فعال، مستمر و دقیق هر اعتقاد یا شکل خاصی از دانش، در سایۀ اصولی که آن را پشتیبانی میکند و نتایج بعدی یی که بوجود می آورد» (ص20). در این تعریف، عمل مستمر کندوکاو مورد نظر است؛ منظور عملی است که در آن فکر دارای نظم است و میتواند با دقت قضاوت کند.
عمل مستمر کندوکاو دارای نظم و دقت در قضاوت، تعریفی بسیار کلی از تفکر بدست میدهد که تقریباً در مورد هر فیلسوف و هر دستگاه فکرییی صدق میکند. این تعریف و تعریفهای مانند این را در آثار فلسفۀ ایرانی بوضوح میتوان دید. تفکر، برای نمونه، در آثار فارابی تا ملاصدرا، تفکر مبتنی بر منطق صوری، استوار بر اصول اساسی و دارای نظم با آغاز و انجام مشخص و معین، است. علاوه بر ایراد کلی بودن تعریف مزبور، ابهامی نیز در مورد اصولی که از تفکر پشتیبانی میکنند، وجود دارد. دیویی و همچنین نویسندۀ کتاب که به نقل از وی میپردازد، درباره این اصول بحث نمیکنند. بنظر میرسد این اصول واضح و مسلم فرض گرفته شدهاند، حال آنکه وضع از این قرار نیست.
در هر دستگاه علمی و فکری، اصول اساسی یی وجود دارد که با دستگاه های فکری و علمی دیگر تفاوت دارد. اصول اساسی یی که دیویی از آن سخن میگوید، همان اصول اساسی علم جدید هستند که مبتنی بر دستگاه علمی معاصرند. این اصول عبارتند از: اتکا به تجربه حسی در علم و اصول منطقی و ریاضی. وانگهی، این اصول تعریفناپذیر و بعبارت دیگر، غیر استدلالی و غیربرهانیند. اینکه جهان خارج وجود دارد، تجربۀ حسی قابل اتکاست؛ اصول منطقی و ریاضی در همۀ جهانهای ممکن صادقند. اینها مسائلی نیستند که با استدلال و برهان بشود آنها را اثبات کرد. بهمین شیوه، اصول اساسی در فلسفۀ اسلامی نیز قابل تعریف نیستند و نمیتوانند استدلالی باشند، هرچند روش فلسفهورزی سراسر استدلالی است. فلسفۀ اسلامی، از فارابی تا ملاصدرا، مبتنی بر اصول منطق صوری و دین است. اصل امتناع تناقض در منطق استدلالی نیست، به این معنی که انکار و رد آن سراسر دستگاه علم و منطق عادی را فرو میریزد. این اصل باید بعنوان یک اصل موضوعه پذیرفته شود. البته، نقض اصل امتناع تناقض محال نیست، ولی اگر این اصل را نقض کنیم، آنگاه باید دستگاه علمی سراسر دیگری را مبتنی بر اصل جدید استوار کنیم؛ درست مانند اینکه کسی بپرسد در بازی فوتبال چرا زدن توپ با دست خطاست. در مقابل، باید پاسخ داد که یکی از اصول اساسی بازی است که قابل تعریف نیست. از سوی دیگر، اگر این اصل رد شود، بازی سراسر دیگری بوجود می آید که نام دیگری هم باید بر آن نهاد.
در حوزۀ دین هم اصول موضوعه یی وجود دارد که قابل استدلال و رد و نقض نیست؛ اصلهای اساسی-یی همچون «خدا وجود دارد»، «جهان پس از مرگ وجود دارد»، و... . اصلهایی از ایندست، میتوانند محل استدلال فلسفی و عقلی باشند ولی رد و نقض آنها سراسر دستگاه شناختی دین را در هم فرو میریزد؛ همانگونه که در علم، رد و نقض اعتبار تجربۀ حسی سراسر دستگاه معرفتی علم را در هم فرو میریزد.
ازاینرو باید خاطر نشان کرد که بحث فلسفی در دین با بحث فلسفی در علم، و شیوۀ تفکر در فلسفۀ ایرانی و فلسفۀ علمی، از اساس متفاوت است. زمانی که اصول اساسی و قواعد بازی دگرگون میشود، شیوۀ تفکر نیز تغییر میکند. این مطلبی است که نویسندۀ کتاب اصول تسهیلگری و ویژگیهای تسهیلگر حلقۀ کندوکاو از آن غافل بوده و تنها به نقل قولی کلی از دیویی درباب تفکر تأملی (تعریفی بسیار کلی و مبهم) بسنده کرده است. این اصول نیازمند آن است که از چشم انداز فلسفه و کودک از نو تعریف و پیریزی شوند.
پرونده مقاله
مهمترین رکن آموزش، ایجاد راهکاری برای تفکر و پویایی طالبان آن است. از اینرو نیاز به علمی که تفکر و اندیشیدن بر پایۀ استدلال را بیاموزد، احساس میشود و این یعنی باز شدن راه فلسفه به آموزش در تمامی سطوح، بویژه دوران کودکی. از آنجایی که اهمیت علوم به کاربردی بودن آنهاست، ما چکیده کامل
مهمترین رکن آموزش، ایجاد راهکاری برای تفکر و پویایی طالبان آن است. از اینرو نیاز به علمی که تفکر و اندیشیدن بر پایۀ استدلال را بیاموزد، احساس میشود و این یعنی باز شدن راه فلسفه به آموزش در تمامی سطوح، بویژه دوران کودکی. از آنجایی که اهمیت علوم به کاربردی بودن آنهاست، ما در این پژوهش درصدد تبیین یک چارچوب نظری برای درک کاربردی بودن و ارتباط فلسفه با نظام آموزش و کودکان هستیم تا کارکرد و نقش فلسفه برای سامان دادن به نظام پرسشگر کودکان را دریابیم و نهایتاً به هدف مدنظر منتهی شود. در صورتی که فضا، آموزش و برخورد مناسب با کودک رعایت شود، بدلیل بروز تفکر فلسفی و بالقوه فیلسوف بودن کودک، میتوان از او یک فرد مستعد، کارآمد و خلاق در حوزههای مختلف ساخت.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر تاثیر فلسفه ورزی بر پرسش گری دانش آموزان را از منظر قرآن با روش تحلیلی –اسنادی مورد مطالعه قرا داده است. یافته های پژوهش بیانگر این است که در قرآن پنج ویژگی را می توان برای پرسشگری در نظر گرفت. پرسش از چه کسی، (از دانایان ، اهل اندیشه، اهل نظر و صاحب نظران ) چکیده کامل
پژوهش حاضر تاثیر فلسفه ورزی بر پرسش گری دانش آموزان را از منظر قرآن با روش تحلیلی –اسنادی مورد مطالعه قرا داده است. یافته های پژوهش بیانگر این است که در قرآن پنج ویژگی را می توان برای پرسشگری در نظر گرفت. پرسش از چه کسی، (از دانایان ، اهل اندیشه، اهل نظر و صاحب نظران ) پرسش از چه چیزی (هرچیزی را می توان مورد پرسش قرار داد به ویژه انفاق، روزی حلال، کوه، هلال، قیامت، روح...) چگونگی پرسش( پرسش باید منطقی، درست، معقول، برای درک و شناخت باشد نه فضل فروشی) و درباره چه چیزی (چگونگی انفاق، چگونگی رسیدگی به یتیمان و بی سرپرستان، چگونگی بر پا شدن قیامت...) و در ارتباط با چه چیزی (خود، خدا، دیگران و طبیعت) صورت می گیرد. نتایج پژوهش براساس سند تحول آموزش و پروش و برنامه درسی ملی آنچه که در نظام آموزشی مورد تاکید قرارگرفته است پرسش گری و در ارتباط با چه چیزی (خود، خدا، دیگران و طبیعت) است و پرسش گری زمینه تفکر، رشد عقلانی. و بسترمعرفت را برای دانش آموزان را فراهم می کند.
پرونده مقاله
برنامۀ «فلسفه و کودک» یکی از روشهای نوینی است که امروزه در حوزة آموزش مورد استقبال و استفاده جوامع مختلف قرار گرفته است. هدف از این برنامه شکوفا نمودن تفکر انتقادی و خلاق کودکان است؛ هدفي كه مورد تأكيد دين مبين اسلام نيز هست. بر اساس مبانی و اصول تربیت اسلامی و از منظر چکیده کامل
برنامۀ «فلسفه و کودک» یکی از روشهای نوینی است که امروزه در حوزة آموزش مورد استقبال و استفاده جوامع مختلف قرار گرفته است. هدف از این برنامه شکوفا نمودن تفکر انتقادی و خلاق کودکان است؛ هدفي كه مورد تأكيد دين مبين اسلام نيز هست. بر اساس مبانی و اصول تربیت اسلامی و از منظر متون ديني، تربیت فکری باید از سن کودکی آغاز شود، يعني دقيقاً همان هدفِ برنامة «فلسفه و کودک». اين برنامة که اکنون مطرح است، از فرهنگ و اندیشة جامعة غربی رنگ پذیرفته است و بعنوان نمونه ميتوان ردّ پاي اندیشه پراگماتیسمی، کثرتگرایی و... را در آن مشاهده نمود. با توجه به اين ریشههاي فکری از يكسو، و وجود ظرفیتهای فراوان در حوزهها، مبانی، اصول، روش، محتوا و... در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی، از ديگر سو، شایسته و بایسته است برنامة «فلسفه و کودک» متناسب با فرهنگ ایرانیـ اسلامی بومیسازی شود.
پرونده مقاله
«قل اللهم مالِكِ المُلك تؤتي الملك مَن تَشاء و تنزع المُلك ممِنّ تشاءُ و تُعزُّ مَن تشاء وتُذِلّ من تشاء بيدكَ الخير انكَ علي كُلِّ شيءٍ قديرٌ» (آلعمران/ 26).
مدتي است دنيا درگير ويروس جديدي شده كه ظهور اين مهمان ناخوانده، تأثير زيادي بر تمام جنبههاي زندگي شخصي و اجت چکیده کامل
«قل اللهم مالِكِ المُلك تؤتي الملك مَن تَشاء و تنزع المُلك ممِنّ تشاءُ و تُعزُّ مَن تشاء وتُذِلّ من تشاء بيدكَ الخير انكَ علي كُلِّ شيءٍ قديرٌ» (آلعمران/ 26).
مدتي است دنيا درگير ويروس جديدي شده كه ظهور اين مهمان ناخوانده، تأثير زيادي بر تمام جنبههاي زندگي شخصي و اجتماعي بشر گذاشته است و نهادهادي اجتماعي، روابط فردي، نهادهاي اقتصادي، آموزشي، سياسي و... را تحتتأثير قرار داده است.
از جملة اين نهادها، ميتوان به آموزش و پرورش اشاره كرد كه ابتلاي اين ويروس جهاني، شكلهاي جديدي از تعليم و تربيت، يادگيري و ياددهي و نتايج آن را بوجود آورده است.
آنچه قابل انكار نيست تأثير حضور فيزيكي و رابطة رو در رو در تأثير بهينة آموزش است. انسان، موجودي اجتماعي است و اگر دانشآموزان با معلم همزيستي نداشته باشند و روابط اجتماعي را ياد نگيرند عواقب نامناسبي بدنبال خواهد داشت؛ چراكه حضور در محضر استاد، رابطهيي عاطفي و معنوي ايجاد ميكند كه هيچگاه ارتباطات مجازي قادر به توسعة آن نيستند. رشد علمي در تعامل استاد و مترّبي در كلاس، مُتقنتر است و تأثيرات تربيتي در جمع كلاس با حضور همشاگرديها و اساتيد، بصورت عيني قويتر خواهد بود و رشد خودباوري در محيطهاي واقعي تقويت خواهد شد.
افزون بر اين، بسياري از آموزشهاي گروهي منسوخ شده و واحدهاي عملي دانشجويان و دانشآموزان غيرممكن ميگردد...؛ عدم حضور واقعي در كلاسهاي مجازي، رعايت اخلاقيات را هم ميتواند كمرنگ كند و تأثير بازدارندهيي در رشد اخلاق و قانونگرايي دانشپژوهان داشته باشد. عادت به پرسهزني مجازي در فضاي جديد و اتلاف انرژي و وقت در اين فضا، در صورت عدم مديريت بهينه، نقصان خردورزي را بدنبال خواهد داشت.
روزمرگي باعث تنهايي شده و تنهايي مستمر بصورت عادت بشري نهادينه ميشود و اين تنهاييِ عاديشده، خودآگاهسازي فرد را از ميان خواهد برد. بياعتنايي به روابط واقعي و رودرو ـ مثل عيادت بيمار، صلة رحم، استقبال و مشايعت مسافر، تبريك و تسليت به ديگران و ... ـ به ارسال چند پيام فروكاسته شده، به مرور تأثيرات مثبت خود را از دست خواهد داد.
اما سؤالي كه در اينجا مطرح ميشود اين است كه: اگر شرايط بيماري و همهگيري آن مدتها ادامه داشته باشد، چه راهكاري ميتواند براي اجراي بهتر تعليم و تربيت پيشنهاد شود؟
چگونه ميتوان مطمئن بود كه «خلاقيت» در مترّبيان كمتر نشود؟
رابطة معلم و شاگرد و حضور در كلاس درس چگونه تعريف خواهد شد؟
آيا تعليم و تربيت وابسته به زمان و مكان است يا وراي اينهاست؟
تأثير آموزش مجازي بر انواع سطوح تفكر دانشآموزان چگونه است؟
آيا ميتوان در اين آموزشها، تأثير حواس پنجگانه را پررنگتر كرد؟
آيا در سالهاي اخير در فيلمهاي سينمايي به اين رؤيا پرداخته نشده است؟
همة اينها سؤالاتي است كه ذهن انديشمندان حوزة تعليم و تربيت را به خود مشغول داشته است. استادي ميگفت: در فضاي مجازي حجم مطالب بيشتري را به دانشجويانم ارائه كردم! آيا ارتقاي حجم مطالب و محتوا ميتواند ساير نقايص كلاسهاي مجازي را پوشش دهد و توجيه بهتري براي وضعيت كنوني باشد؟
بيشك نظام تعليم و تربيت، بر اساس مباني روشن و محكم مكتب اسلام، شرايط و موقعيتهايي خاصي را مورد مُداقّه و توجه قرار داده است بنوعي كه ميتوان گفت تعليم و تربيت اسلامي، فرازمان و فرامكان به هدايت و رهنمود مترّبيان ميپردازد. مباني، اصول و اهداف در اين مكتب تربيتي، ثابت بوده، روشها متغيرند و بنا به شرايط جامعه، تسهيل ميگردند. بنابرين پيشنهاد ميشود:
1. زيرساختهاي روشهاي غيرحضوري را اصلاح، ترميم، فراهم و پيشبيني كنيم.
2. آموزشهاي لازم به اوليا، مربيان و دانشآموزان دربارة نحوة كاركرد در روش جديد و پيشگيري از آسيبهاي احتمالي ارائه شود.
3. نظارت و كنترل مرحله به مرحله بمنظور اطلاع از نقايص و محدوديتها اعمال گردد.
4. اوليا نسبت به عدم وابستگي صِرف فرزندان به فضاي مجازي آگاه باشند.
5. ارتباطات غيرحضوري مستمر ميان مربيان و متربيان تعريف و برقرار شود.
6. طرح تعليم و تربيت كرونايي (مديريت بحران همهگير) تدوين گردد.
7. همانطور كه ملت ايران توانسته است تاكنون از همة تهديدها، فرصت بسازد و همواره سختيهاي دنيا (الدنيا مدرسه) معلّم خلاّقي براي مردم ايران زمين بوده است، چه خوب است كه اين بار نيز از اين فرصت بظاهر تهديد، براي ارتقاي دانش و ادب بصورتي جديد نهايت استفاده را برده و طرحي نو دراندازيم؛ حتي اگر لشگر غمها به ما حمله كرده باشند كه آن را كه نوح كشتيبان است، چه غم از طوفان! ...؛ «ان مع العسر يسراً» (شرح/ 6).
پرونده مقاله
برنامۀ «فلسفه و کودک» به بنیانهای اخلاقی اهتمام دارد و یکی از اهداف اساسی آن تربیت و رشد فکری کودکان برای ساختن جامعهیی فاضله و پیشرفته است. در پژوهش حاضر ابتدا به الگوی اخلاق اسلامی فارابی که باید آن را نسبت به دیگر الگوهای اخلاق اسلامی، انقلابی کپرنیکی بشمار آورد، می چکیده کامل
برنامۀ «فلسفه و کودک» به بنیانهای اخلاقی اهتمام دارد و یکی از اهداف اساسی آن تربیت و رشد فکری کودکان برای ساختن جامعهیی فاضله و پیشرفته است. در پژوهش حاضر ابتدا به الگوی اخلاق اسلامی فارابی که باید آن را نسبت به دیگر الگوهای اخلاق اسلامی، انقلابی کپرنیکی بشمار آورد، میپردازیم و آنگاه کارآمدی الگوی فارابی را برای برنامة فلسفه و کودک بمیان میآوریم. ویژگیهای اصلی الگوی اخلاق فارابی چهار چیز است: 1) تقدم اخلاق اجتماعی بر اخلاق فردی؛ 2) تعریف اخلاق فردی با مؤلفههای اجتماعی؛ 3) تلاش حداکثری در تولید ثروت بعنوان اولین بایستة اخلاق شخصی؛ 4) تلاش حداکثری برای کسب موقعیتهای برتر اجتماعی، بعنوان دومین بایستۀ اخلاق شخصی. بنظر میرسد فارابی در الگوی خویش، تربیت نسلی پرانگیزه و پرتلاش را برای تأسیس جامعۀ فاضله هدف گرفته است.
پرونده مقاله
مفهوم فلسفه با مفهوم انديشه ورزي گره خورده است و کيفيت خروج افکار از عالم ذهن به عالم خارج، جزو دغدغه هاي ناگزير انديشمندان بوده و هست؛ اينکه چگونه ميتوان انديشه ها را بگونهيي بيان کرد که قابل درک براي دوستداران فلسفه باشد؟ از سويي، هنرِ انتخاب واژه هاي مناسب، شيوة فص چکیده کامل
مفهوم فلسفه با مفهوم انديشه ورزي گره خورده است و کيفيت خروج افکار از عالم ذهن به عالم خارج، جزو دغدغه هاي ناگزير انديشمندان بوده و هست؛ اينکه چگونه ميتوان انديشه ها را بگونهيي بيان کرد که قابل درک براي دوستداران فلسفه باشد؟ از سويي، هنرِ انتخاب واژه هاي مناسب، شيوة فصلبندي، نحوة ارجاع به ايده هاي فيلسوفان و...، از جمله مصاديق ياريرسان هنر در بيان آراء فلسفي است. همچنین، بحث از هنر و زيبايي شناسي نزد فيلسوفان، نشان دهندة ارتباط بين هنر و فلسفه است. از سوي ديگر، در برنامة فلسفه و کودک، چگونگي طرح داستانها و پرسشها، شيوة بيان معلمان اين حوزه و... نشانگر استفاده از هنر در اين برنامه است. ديالکتيک يا گفتگو در برنامة «فلسفه و كودك» از اصول اساسي آن بوده و اگر بتوانيم هنرمندانه فن ديالکتيک را در جهت رسيدن به تعريف دقيق مفاهيم فلسفي بکار بريم، ميتوانيم بگوييم به موفقيت نسبي در اجراي اين برنامه دست يافته ايم. اين نوشتار با مروري بر الگوي تأملي و تفکر انتقادي و معرفي مختصري از برنامة «فلسفه و كودك»، درصدد تبيين جايگاه هنر ديالکتيک در برنامة «فلسفه و كودك» است.
پرونده مقاله
عقل در حکمت مشاء، از جمله در اندیشۀ فارابی از اهمیت و جایگاه ویژهیی برخوردار است؛ تا بدانجا که وي رسالهیی در باب عقل نگاشته است. فارابی خود نیز بعنوان مؤسس فلسفۀ اسلامی، جایگاهی بیبدیل در تاریخ فلسفه دارد؛ بنابرین تحقیق دربارۀ عقل در اندیشۀ فارابی اهمیتی دوچندان پیدا چکیده کامل
عقل در حکمت مشاء، از جمله در اندیشۀ فارابی از اهمیت و جایگاه ویژهیی برخوردار است؛ تا بدانجا که وي رسالهیی در باب عقل نگاشته است. فارابی خود نیز بعنوان مؤسس فلسفۀ اسلامی، جایگاهی بیبدیل در تاریخ فلسفه دارد؛ بنابرین تحقیق دربارۀ عقل در اندیشۀ فارابی اهمیتی دوچندان پیدا میکند. پژوهش حاضر با هدف تبیین مفهوم تربیت عقلانی بر مبنای نظریۀ عقل در اندیشۀ فارابی و با روش توصیفیـتحلیلی فراهم آمده است. بدین منظور، ابتدا به بررسی مفهوم عقل در اندیشۀ فارابی پرداخته شده و سپس با توجه به این نظریه، مفهوم تربیت عقلانی تبیین شده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که از دیدگاه فارابی، تربیت در بُعد عقلانی، هم عقل نظری و هم عقل عملی را در بر میگیرد. هدف تربیت عقلانی اینست که آدمی در حیطۀ عقل نظری مراتب عقل ـ از عقل هیولانی تا رسیدن به عقل مستفادـ را در پرتو ارتباط با عقل فعّال طی کند و در حیطۀ عقل عملی، در پرتو معرفت عقلانی، از خردمندی به خردورزی برسد؛ بعبارتی، انسان به مرحلۀ فعلیّت تام و تجرّد محض دست یابد.
پرونده مقاله
هدف اصلی در این پژوهش بررسی دیدگاه مولانا در آموزش تفکرورزی به کودکان است. از دیدگاه او، خاستگاه هر تفکري در بشریت، وحی الهی است و در واقع عقل انسانها با پشتوانة وحی تکمیل میشود و آدمی از ابتدای خلقت، در راه رسیدن به کمال فکری، نیازمند استادی جامع و کامل همچون خداوند می چکیده کامل
هدف اصلی در این پژوهش بررسی دیدگاه مولانا در آموزش تفکرورزی به کودکان است. از دیدگاه او، خاستگاه هر تفکري در بشریت، وحی الهی است و در واقع عقل انسانها با پشتوانة وحی تکمیل میشود و آدمی از ابتدای خلقت، در راه رسیدن به کمال فکری، نیازمند استادی جامع و کامل همچون خداوند میباشد. نگرش مولانا به کودکان نیز همینگونه است. کودکان دارای تجربههای بسیار محدود، صداقت و سرشتي پاك و بدور از نیرنگهای بزرگسالان هستند. در اشعار مولانا کودکی نماد دورانی است که آدمی به وصال معشوق دست نیافته است. در این دوره، عاشق نیاز به واسطه دارد؛ در واقع کودک نیاز به آموزش تفکرورزی دارد. مقالة حاضر با تکیه بر مثنوی معنوی، به بررسی و استخراج مؤلفههای اندیشة مولانا در اینباره پرداخته است، به این امید که بدین وسیله بتوانیم گامی در حوزة تعلیم و تربیت برداشته و شاهد بفعلیت درآمدن تواناییهای بالقوه کودکانمان باشیم.
پرونده مقاله
نامهاي به سردبير فقيدم
گفتند طوبي همسر و مادري نمونه است.
اين هست ولي طوبي نيست...
گفتند عالِمي برجسته و حكيمي بزرگ است.
اين هست ولي طوبي نيست.
گفتند بانوي تراز اول انقلاب است كسي كه خستگي را خسته كرد، و نااميدي را نااميد...
همه اينها هست ولي بازهم طوبي نيست.
ط چکیده کامل
نامهاي به سردبير فقيدم
گفتند طوبي همسر و مادري نمونه است.
اين هست ولي طوبي نيست...
گفتند عالِمي برجسته و حكيمي بزرگ است.
اين هست ولي طوبي نيست.
گفتند بانوي تراز اول انقلاب است كسي كه خستگي را خسته كرد، و نااميدي را نااميد...
همه اينها هست ولي بازهم طوبي نيست.
طوبي فقط طوبي است ... همانطور كه فاطمه، فاطمه است... .
سلام! چه بگويم از غم جدايي و سنّت الهي كه گريزي از آن نيست عزيزان را از هم جدا ميكند و سعادت ديدار خوبان را از ما ميگيرد. چه زماني شما را ديدم؟ فكر ميكنم سال 58 بود در منزل آقا كه همساية خواهر شما بودند. بله، اين اولين بار بود كه با صورت نوراني و چهرة خندان و شاداب و مهربان شما آشنا شدم. بعد از آن، گهگاه در روضهها و ميهمانيها ملاقاتتان كردم؛ آنقدر مهربان و متواضع و گرم با من نوجوان برخورد ميكرديد كه مهرتان از همان روزها به دلم نشست.
سالها بعد در بنياد حكمت اسلامي صدرا و همايشهاي بزرگداشت ملاصدرا ملاقاتتان كردم؛ خانم دكتر طوبي كرماني بوديد، سخنراني توانمند و ميهمان والا مقام دورهميهاي عالمانه...
ارتباط عميق و معنوي شما با پدرم باعث شد مهر و محبتتان در دلم عميقتر شود و الگوي باارزشي شويد براي يك جوان تازهكار! با شروع به كار نشرية فلسفه و كودك با تمام مشغلهيي كه داشتيد به كمك ما آمديد، دست ما را در دست فشرديد و خالصانه راهنمايي كرديد و مقام سردبيري نشريه را پذيرفتيد.
در بنياد صدرا جلساتي داشتيم و گهگاه زماني كه در سازمان ارتباطات مشغول به كار بوديد به ما هم سري ميزديد و استفاده ميكرديم از ديدارتان.
خانم دكتر عزيزم! بناگاه خبر بيماريتان را شنيدم و همه را خبر كردم شايد كمكي باشد... دعا كردم و دعا كردم. اگر خاطرتان باشد تماس گرفتم، بيمارستان بوديد، حرفها زديد و زديم... نااميدانه خداحافظي ميكرديد! از رفتن ميگفتيد و اينكه كاري نكردهام و دست خالي ميروم... و من از ماندنها ميگفتم و اينكه همة عمر شما در خدمت به اسلام گذشته است و به اينكه به نسل جديد اعتماد كنيد و اميدوار باشيد كه همه چيز درست خواهد شد... نااميدانه گفتيد وضع دانشگاهها مناسب نيست! گريه كرديد و گريه كردم! خواستم شما را ببينم ولي نگذاشتيد، اي كاش دستان گرم و مهربانتان را ميگرفتم و آخرين جرقههاي حيات طيبه شما را درك ميكردم...
خانم دكترم! هرگز گمان نميكردم به اين زودي ما را ترك كنيد، شما گنجينهيي بوديد كه هنوز استخراج نشده بود.
دوستداران و ياران از شما زياد گفتند و نوشتند... بانوي تراز اول انقلاب اسلامي، پر توان، متواضع، خوشرو و خوشبيان، با نشاط، متعهد، وظيفهشناس، بانوي فاضله و طاهره، آيينه تمامنماي زن شيعة مسلمان، مجاهد بزرگ با اخلاق، شكرگزار، قدرشناس و صاحب ذوق علمي و بمعناي واقعي، حكيم؛ بانويي كه خستگي را خسته كرد و نااميدي را نااميد... بانوي حقگو، ولايتمدار، مادر و همسري نمونه، معلمي توانا كه فلسفه را با طعم «عشق به ولايت» به شاگردانش ميآموخت... .
خانم دكتر عزيز من! همه، اينها را گفتند و بحق كه درست گفتند اما بنظر من روح آسماني شما فراتر از درك ما زمينيها بود، شما متعلق به آيندگان هستيد؛ سالها بايد بگذرد تا مردم شما را بشناسند، شما صاحب مكتبي هستيد كه در آن زنان نمونة تربيت شدة انقلاب اسلامي با افتخار جلوه كردند... .
شما شاگرداني تربيت كردهايد كه اين مكتب را با افتخار توسعه ميدهند. شاگردان اين مدرسه زناني هستند كه «شهيد حججيها» را پرورش ميدهند و در فتنههاي زمانه، از صراط حق حمايت ميكنند... در مكتب شما «انجام تكليف الهي» حرف اول را ميزند، شما جايگاه زن را اينگونه معنا كرديد:
چه كسي نميداند كه در ايران باستان زن يعني فروغ و روشنايي و درخشندگي. چه كسي نميداند در ايران باستان، زن يعني پارسايي و راستي... چه كسي نميداند كه در اسلام زن بعنوان ريشه ناميده ميشود... چه كسي نميداند كه در فلسفة اسلامي، زن، وجود نخستين تكويني انساني و حيات است در جهان مُلك و ماده... (همايش جايگاه زن در تمدن ايران و اسلام).
جايگاه زن را معنا كرديد و خود اسوة زن مسلمان بوديد و هستيد. واقعاً كه كلام امام صادق عليهالسلام كه فرمودند: «كونوا علي زينا...» را بعمل درآورديد.
سردبير من! خانم دكتر عزيز! جاي شما بسيار خالي است ولي قلب ما گرماگرم است از مهر و محبت شما و رهنمودهايتان را مانند جان، شيرين ميداريم و انشاءالله بعمل درخواهيم آورد. مكتب شما باقي است.
به اميد ديدار در ديار باقي...
پرونده مقاله
ادبیات داستانی در میان انواع ادبی از جایگاهي ویژه برخوردار است و در میان انواع ادبیات داستانی ادبیات کودک بدليل نقش آن در رشد و پرورش پایه های تفکر، اهميتي بسيار دارد. شیخ اشراق، در مقام فیلسوف بزرگ ایرانی و مسلمان که پایهگذار مکتب فلسفی اشراق است، برای بیان اندیشه ه چکیده کامل
ادبیات داستانی در میان انواع ادبی از جایگاهي ویژه برخوردار است و در میان انواع ادبیات داستانی ادبیات کودک بدليل نقش آن در رشد و پرورش پایه های تفکر، اهميتي بسيار دارد. شیخ اشراق، در مقام فیلسوف بزرگ ایرانی و مسلمان که پایهگذار مکتب فلسفی اشراق است، برای بیان اندیشه های فلسفی و عرفانی خود از ادبیات داستانی بهره گرفته است. ساده سازی و تبدیل این مفاهیم متناسب با بیان کودکان، راهی برای ورود و آشنایی با اندیشه های ناب این فیلسوف است. داشتن مفاهیم فلسفی قابل بحث و مفهوم برای کودکان، قابلیت چالش و گفتگوی جمعی، داشتن محتوای برانگیزاننده و داشتن شخصیتهایی مشابه کودکان که در تجربه زیسته کودک بتوانند شریک شوند، از ويژگيهای داستانهای مناسب برای طرح در «فلسفه و کودک» است. نشر ثالث در سال 2019ـ2018 و به سفارش سازمان یونسکو در ایران، شش جلد مجموعه داستانی با نام ناکجاآباد و با الهام از اندیشه های سهروردی منتشر کرده است. در پژوهش حاضر بصورت مورد کاوی، این -مجموعه داستانها، از جهت بکارگیری مفاهیم فلسفی در آنها بررسی شده است. چیستی مفاهیم فلسفی موجود در این داستانها و همچنین تحليل مؤلفه های کارآمدی داستانهای فکری در این مجموعه، نشان ميدهد که این داستانها برای مباحث فلسفی در حلقه های کندوکاو فکری قابل استفاده هستند.
پرونده مقاله
خانواده، محیط طبیعی کودک محسوب میشود و در رشد وی بسیار تأثيرگذار است اما ساختار درونی خانوادهها با توجه به شرایط اقلیمی، آداب و رسوم، فرهنگ و محیط اجتماعی با یکدیگر بسیار متفاوتند و این درحالی است که بروز پدیدههای گوناگون ـ از جمله شیوع بیماری کروناـ بدلیل تغییرات چکیده کامل
خانواده، محیط طبیعی کودک محسوب میشود و در رشد وی بسیار تأثيرگذار است اما ساختار درونی خانوادهها با توجه به شرایط اقلیمی، آداب و رسوم، فرهنگ و محیط اجتماعی با یکدیگر بسیار متفاوتند و این درحالی است که بروز پدیدههای گوناگون ـ از جمله شیوع بیماری کروناـ بدلیل تغییرات ایجاد شده در سبک زندگی عموم مردم، نقش تربیتی خانوادهها در مواجهه با چگونگی و نوع برخورد با کودکان را پررنگتر ساخته و پیامدهای روانشناختی و فیزیولوژیکی متفاوتی را بدنبال داشته است. طبق بررسیهای انجام شده بیماری كويد 19 تأثيراتی فراتر از امر پزشکی، بهداشتی و حتی اقتصادی برجا گذاشته و زندگی روزمرة مردم و روابط خانوادگيـ اجتماعی و فعاليتهای عمومی، روحی، عاطفی، تربیتی و مذهبی آنان را تحت تأثير قرار داده است، بهمین دلیل هدف نوشتار حاضر تبیین چرایی ضرورت توجه به نقش تربیتی خانوادهها و تأثير آن بر درک مفاهیم کاربردی در ایام کرونا و یادگیری متفاوت کودکان در این دوران است. نوع پژوهش كاربردي و روش آن توصیفی ـ تحلیلی است که با مطالعة منابع کتابخانهيي و تمرکز بر ادبیات نظری ـ پژوهشی، به بررسی نقش تربیتی خانواده در دوران بحران (کرونا) پرداخته است
پرونده مقاله
آموزش غیرحضوری یا مکاتبهيی از جمله روشهای آموزشی است که در شرایط بحرانیيي که امکان حضور دانشآموزان و دانشجویان در مراکز آموزشی مهیا نیست، معلمان و اساتید را ملزم ساخته تا با تشکیل گروههای مختلف مجازی با فراگیران خود در ارتباط باشند و به تدریس و بررسی دروس بپردازند. چکیده کامل
آموزش غیرحضوری یا مکاتبهيی از جمله روشهای آموزشی است که در شرایط بحرانیيي که امکان حضور دانشآموزان و دانشجویان در مراکز آموزشی مهیا نیست، معلمان و اساتید را ملزم ساخته تا با تشکیل گروههای مختلف مجازی با فراگیران خود در ارتباط باشند و به تدریس و بررسی دروس بپردازند. از جمله مزایای آموزش مجازی در راستاي مناسبات انسانی، میتوان به اين موارد اشاره كرد: افزایش خودکنترلی دانشآموزان، محدود نبودن دانشآموزان به زمان، افزایش مسئولیتپذیری در دانشآموزان، کارآمدی و سرعت بالای تدریس. اما برغم مزایای بسيار آموزش مجازی، مشکلات و معایب فراوانی نيز ـبویژه در دوران کرونا و پساکرونا در آموزش مجازی مشاهده ميشود که اعتیاد اینترنتی دانشآموزان، عدم اطمینان از یادگیری مطالب، عدم نظارت بر انجام تکالیف و راستیآزمایی، عدم دسترسی به اینترنت در زمان خاص یا در برخی مناطق، از جملة آنهاست. برای بهبود بخشیدن به آموزش مجازی میتوان ورود جدیتر صدا و سیما به بخش آموزش مجازی، معرفی سامانههای معتبر آموزشی، تهیه سؤالات امتحانی استاندارد، تقویت و پرورش سواد اطلاعاتی خانوادهها و کنترل کودکان را در دستور کار قرار داد. این پژوهش با هدف شناسایی مشکلات آموزش در فضای مجازی و چارهاندیشی براي رفع بحران موجود، بویژه در ایران و بخصوص در مناطق محروم، با تلفیقی از روش کتابخانهيی و میدانی انجام گرفته است و پژوهندگان کوشیدهاند بعد از بیان معایب و مزایای آموزش مجازی، راهکارهایی در راستاي افزایش کیفیت آموزش مجازی و مناسبات انسانی در شرایط کنونی به خوانندگان ارائه دهند.
پرونده مقاله
پدیدة کودکآزاری در تمام کشورها معضلي اجتماعی شناخته ميشود که ميتواند ناشی از اقدامات نادرست والدین یا سایر افراد جامعه باشد. با شیوع ویروس کرونا و قرنطينة وسيع در جوامع مختلف، تمام ابعاد زندگی انسان تحت تأثیر قرار گرفت. یکی از آثار این همهگيري و محدودیتهایی که بهمراه چکیده کامل
پدیدة کودکآزاری در تمام کشورها معضلي اجتماعی شناخته ميشود که ميتواند ناشی از اقدامات نادرست والدین یا سایر افراد جامعه باشد. با شیوع ویروس کرونا و قرنطينة وسيع در جوامع مختلف، تمام ابعاد زندگی انسان تحت تأثیر قرار گرفت. یکی از آثار این همهگيري و محدودیتهایی که بهمراه داشته، افزایش کودکآزاری و خشونت نسبت به کودکان است و قرنطینه شدن کودکان بمدت طولانی در خانه آنها را بیش از پیش در معرض خطر قرار داده است. در این نوشتار، سعی شده است با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهيي، نخست به بررسی تأثیر ویروس کرونا بر افزایش آزار و اذیت کودکان پرداخته شود و پس از آن، با رویکرد فلسفی، ظرفیت قوانین و راهکارهایی كه در راستاي حمایت حقوق آنها وجود دارد، مورد بررسي قرار گيرد.
پرونده مقاله
امروزهرهیافتی جدید و راهبردی برای آموزش مفاهیم و بایستههای محیط زیست به کودکان در حال شکلگیری است که بر پایة هنر محیطی استوار است. هدف از این رهیافت تبدیل بحران زیستی به یک گفتمان اندیشهورزانه در راستاي بهبود درک عمیق و مهارتهای تفکر، هوشیار کردن و تقویت حواس، پرورش چکیده کامل
امروزهرهیافتی جدید و راهبردی برای آموزش مفاهیم و بایستههای محیط زیست به کودکان در حال شکلگیری است که بر پایة هنر محیطی استوار است. هدف از این رهیافت تبدیل بحران زیستی به یک گفتمان اندیشهورزانه در راستاي بهبود درک عمیق و مهارتهای تفکر، هوشیار کردن و تقویت حواس، پرورش احساسات و ایجاد نگرشي تازه و متفاوت نسبت به رابطة انسان با محیط زیست بواسطة هنر با موضوعیت محیط زیست است. پژوهش حاضر به بررسی مبانی راهکارهای ارائه شده دربارة رهیافتی میپردازد که بکار بستن آن در هنر محیطی میتواند موجب ارتقاي ادراک و فهم کودکان از محیط زیست شود. بر همين اساس، در این نوشتار که به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است، جایگاه آفرینشهای هنری و کاوشگری هنری در بستر طبیعت، بمنظور بهبود تفکر و گفتگوی اندیشهورزانه در مورد محیط زیست به کودکان، ارزيابي میشود. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که هنر محیطی با ماهیت ارتباط سهل و آسان با مخاطب و قابلیت دوسویه، عینی، تجربی، تأملی، تعاملی با محیط زیست، میتواند در مقام روش، محرک و واسطه در مسیر اندیشهورزی کودکان برای تعامل مسالمتآمیز با محیط زیست و تربیت شهروندانی متفکر و متعهد، بکار گرفته شود. ویژگی برجستة این رهیافت، ابتناء آن بر روشهای بصری، نمادین و مفهومی در هنر محیطی، در برابر روشهای صرفاً علمی در برخی از رهیافتهای رایج است.
پرونده مقاله
هدفاین نوشتار تشریح وضعیت آگاهي کودکان از فعالیت روزمرة مدرسه رفتن و تأثير تعطیلی مدارس بر این آگاهي و دریافتهای کودکان در دوران همهگیری بیماری کروناست. برای اغلب دانشآموزان، مدرسه رفتن فعالیتی روزمره و بیشتر مطابق نظر بزرگسالان بوده است. بسیاری از آنها حتی بدلیل مشك چکیده کامل
هدفاین نوشتار تشریح وضعیت آگاهي کودکان از فعالیت روزمرة مدرسه رفتن و تأثير تعطیلی مدارس بر این آگاهي و دریافتهای کودکان در دوران همهگیری بیماری کروناست. برای اغلب دانشآموزان، مدرسه رفتن فعالیتی روزمره و بیشتر مطابق نظر بزرگسالان بوده است. بسیاری از آنها حتی بدلیل مشكلات مدرسه رفتن رضایت چندانی نیز از این كار نداشتند. با گذشت نزدیک به یکسال از تعطیلی مدارس، اکنون كه کودکان زمان قابل توجهی را در منزل و تحت آموزش مجازی سپری کردهاند و تفاوتهای مدرسه رفتن و نرفتن را بخوبی دریافتهاند، ميتوان گفت صورتهايي از مدرسهآگاهي نزد آنها متفاوت از آنچه از قبل داشتهاند، شکل گرفته است. حضور در مدرسه بصورت انتخابي خودانگیخته در برابر مدرسه رفتن به اجبار بزرگسالان، علاقه به مراودات اجتماعی با همسالان حتی با وجود مخاطرات و قوانین اجتماعی، در مقابل ارتباط با اعضای خانواده و نزدیکان و آگاهي از تفاوتهای یادگیری متکی به خود در برابر یادگیری با کمک معلمان، مهمترين دستاوردهای شناختی ـ فلسفی کودکان در اين دوره بشمار ميرود.
پرونده مقاله
دنیادر طی ماههای اخیر شاهد تغییرات بسیاری بوده که درک و سازگاری با آنها میتواند براي برخي، بويژه کودکان، سخت و چالشبرانگیز باشد. كودكان بدلیل ناتواني در حفاظت و مراقبت از خود، وابستگی مالی و حمایتی به والدین و مراقبین، سطح پایین قدرت درک و تحلیل وقایع پيرامون زندگی، ب چکیده کامل
دنیادر طی ماههای اخیر شاهد تغییرات بسیاری بوده که درک و سازگاری با آنها میتواند براي برخي، بويژه کودکان، سخت و چالشبرانگیز باشد. كودكان بدلیل ناتواني در حفاظت و مراقبت از خود، وابستگی مالی و حمایتی به والدین و مراقبین، سطح پایین قدرت درک و تحلیل وقایع پيرامون زندگی، بيش از ديگران دچار كشمكش ميشوند و در صورتی که حمایت مناسب را از طرف خانواده و دوستان را دریافت نکنند، دچار آسیب جدی خواهند شد. والدین بايد با تسلط بر رفتارهای اعضای خانواده، به فرزند خردسال یا نوجوان خود بصورت مستمر اطمینان دهند که بیماری کرونا معمولاً خفیف اتفاق ميافتد و در صورت ابتلا به آن، قابل درمان است. همچنین براي فرزندان خود این يقين را ايجاد كنند که در مواقع بحرانی، کارهای مؤثر و مثبت بسياري میتوان انجام داد که هم خود و هم دیگران را از آسیب احتمالی مصون نگه داشت. با توجه به اینکه کودکان سرمایه اجتماعی و موتور محرکة رشد و توسعة جامعه هستند، با حمایت و حفاظت از آنها ميتوان دستیابی به اهداف توسعة پایدار را در افق دراز مدت فراهم كرده و از تحمیل هزینههای احتمالي آینده پیشگیری نمود.
پرونده مقاله
مساجد و فرهنگسراها و تشكلهاي مردمي
و نقش تربيتي آنان در تربيت و شكلدهي شخصيت كودكان و نوجوانان
با شروع دهة 90 شمسي بسياري اعتقاد داشتند كه انقلاب تمام شده و تفكر انقلابي و بسيجي مربوط به دهههاي قبل بوده است و با پير شدن شيرمردان جبههها و تأثيرات فرهنگي فضاي مجازي، چکیده کامل
مساجد و فرهنگسراها و تشكلهاي مردمي
و نقش تربيتي آنان در تربيت و شكلدهي شخصيت كودكان و نوجوانان
با شروع دهة 90 شمسي بسياري اعتقاد داشتند كه انقلاب تمام شده و تفكر انقلابي و بسيجي مربوط به دهههاي قبل بوده است و با پير شدن شيرمردان جبههها و تأثيرات فرهنگي فضاي مجازي، جوانان به راه پدران خود نميانديشند و ارزشها تغيير كرده است... .
بسياري گفتند و بسياري باور كردند كه زمانة جديدي آغاز شده است، البته بدون ياد امام و راه امام و خط امام ... ولي برخي از شاگردان انقلاب اسلامي، هوشمندانه از مساجد، مدارسي ساختند تا براي سالهاي بعدي راه و سخن امام زنده بماند.
مساجد كه در دوران انقلاب بهترين پايگاه براي مبارزه با طاغوت زمان بود اكنون نيز ميتوانست مدرسهيي براي پرورش نسلهاي بعد باشد... در اين «مدارس مسجدي» شاگردان خود صاحب مكتب شدند و در دهههاي بعد منشأ اتفاقات بزرگي گرديدند؛ جواناني كه نيازهاي به روز انقلاب و نظام را شناخته و پاسخي مناسب براي آنها ارائه ميدهند، وظايف بر زمين ماندة دولتها را بر دوش ميكشند و گمنام و غريب، نهضت امام خميني را پيش ميبرند.
شهيد مصطفي صدرزاده نمونه خوبي است از مكتب «مسجد النبي» كُهَنز (منطقهيي در شهريار). او متولد 1365 و بمعناي واقعي، تربيت شدة مسجد است. شهيد مصطفي در نظام تربيت غيررسمي مسجد مانند طرح تربيتي «صالحين» پرورش يافت و جز خدمت به مردم و حفظ آرمان شهدا به چيزي فكر نميكرد.
در تمام بحرانهاي طبيعي و سازمانيافته (سياسي) به كمك مردم شتافت و سرانجام به خط مقدم مبارزه عليه داعش در خاك سوريه رسيد. دفاع از مظلوم مرز نميشناسد. در مكتب مصطفيها در ميانة ميدان، تقابل جبهه حق و باطل است؛ نه صرفاً در داخل مرزهاي ايران كه حتي در پشت سيمهاي خاردار اسرائيل.
در اين تربيت غيررسمي و متعالي، هدف، تعالي است و پرورش يافتة اين نظام تربيتي، بازوي قدرتمند جمهوري اسلامي است. آمار نشان ميدهد كه مستشاران، فرماندهان و رزمندگان جوان در ميدان نبرد با تكفيريهاي سوريه كه تربيتشان در پايگاههاي بسيج شكل گرفته بود، توانستند نيروهاي تراز انقلاب اسلامي باشند (در مكتب مصطفي، 1399).
از آنجا كه اين پايگاههاي تربيتي با سياستهاي فرهنگي غرب و غربزدگان مغاير بود طرح تأسيس «فرهنگسرا» مطرح شد. بجرئت ميتوان گفت فرهنگسراها با هدف نابود كردن نقش تربيتي مساجد تأسيس شدند؛ اتفاقي كه در رنسانس اروپا افتاد.
در قرون وسطي و حاكميت كليسا، مركز فرهنگي و هنري همان كليسا بود و نقش تربيتي اين مركز فرهنگي با كنترل عقايد مذهبي شكل ميگرفت. بعد از رنسانس فرهنگي فرهنگسراها بوجود آمدند كه برخي نقش هنري داشت و برخي تربيتي و فرهنگي. در اروپا فرهنگسرا را «آكادمي» ميناميدند مثل «آكادمي علوم روسيه» يا «آكادمي هنر» (هاشمي، 1373).
با جستجوي تاريخ درمييابيم كه اولين فرهنگسرا در ايران همان مساجد، حسينيهها و هيئتهاي مذهبي بودهاند، مانند «تكيه دولت» كه در سال 1285 هـ . ق به دستور ناصرالدين شاه ساخته شد و اولين بناي مذهبي ـ فرهنگي در ايران است. در زمان پهلويها مراكز فرهنگي بسياري ايجاد و وجهة مذهبي از آنها گرفته شد و اين روند تا زمان انقلاب اسلامي ادامه داشت (يكاني، 1374).
انقلاب از مساجد شروع شد و با مساجد پيروز شد و مساجد بعنوان پايگاههاي فرهنگي و هنري و خدماتي و حتي نظامي، فعاليتهاي جدي خود را پررنگتر كردند و اين برخلاف خواستة دشمن بود... . تأسيس فرهنگسراي شهرداري تهران در زمان آقاي كرباسچي شروع برنامهيي جدي و هدفمند بود براي جدا كردن دين و اهداف انقلاب از نسل جوان كشور كه تا حدودي موفق شد.
فرهنگسراها تحت كنترل امام جماعت نبودند و زمان اذان، صفوف نماز جماعت در آنجا تشكيل نميشد. نفوذ در فرهنگسراها و جهتدهي به افكار نسل جوان كه تشنة دانش هستند بسيار آسان بود. كمكم با توسعة فرهنگسراها، مساجد از حضور جوانان خلوت شد و قهرماناني كه توانستند مساجد را بعنوان كانون تعليم و تربيت اسلامي نگه دارند، نسل شهيد مصطفي صدرزادهها را تربيت كردند.
نسل دهة هفتاديها و حججيها و عزيزاني كه در اين محيط ولنگاري فرهنگي و فضاي مجازي مسموم، همراه با تمام تلاش دشمن براي گمراهي جوانان، توانستند در تاريكي، راه روشن هدايت را پيدا كنند و به سعادت برسند.
تأسيس فرهنگسراها دانسته يا ندانسته ضربة مهلكي بود بر پيكر نقش تربيتي مساجد. شايد اگر هزينه و بودجة اين مراكز را در مساجد خرج ميكردند... شايد...
و حال ما مدعيان فرهنگ و تربيت كشور چه بايد بكنيم؟!
زهرهحسيني خامنهاي
پرونده مقاله
بازي، تفریح، سرگرمي و لذت، در آثار فارابی مورد توجه قرار گرفته و با تأکید بر چارچوبهای اخلاقی و اعتدال و سعادت، مجاز بلکه در جای خود ضروری قلمداد شده است. او از آنها بعنوان آثار مفيد هنر نیز ياد کرده است. از نگاه فارابی، انسانهای سختکوش و پرتلاشی که سعی بیشتر و جدیتری د چکیده کامل
بازي، تفریح، سرگرمي و لذت، در آثار فارابی مورد توجه قرار گرفته و با تأکید بر چارچوبهای اخلاقی و اعتدال و سعادت، مجاز بلکه در جای خود ضروری قلمداد شده است. او از آنها بعنوان آثار مفيد هنر نیز ياد کرده است. از نگاه فارابی، انسانهای سختکوش و پرتلاشی که سعی بیشتر و جدیتری در راه تحقق سعادتهای عقلی دارند، باید بمیزان متناسب با آن، از استراحت بیشتری بهره ببرند و بدینوسیله برای ادامة راه سعادت تجدید قوا کنند.
بازی و سرگرمی در بسیاری از موارد با محاکات همراه است. لفظ محاکات را ابوبشر متی در ترجمه فن شعر ارسطو بکار برده است. محاکات یا میمسیس ارسطو بمعنای همان تقلیدی است که میمون و طوطی انجام میدهند. بوعلی سینا و خواجه نصیر و علامه حلی نیز این محاکات را تکرار کردهاند. فارابی محاکات را بمعنایی مطرح کرده که میتواند فراتر از تقلید صرف و با خلاقیت همراه باشد؛ او قوة خیال را دارای سه توانایی حفظ صور حسی، تصرف در آن صور و محاکات محسوس و معقول توسط صور محسوس دانسته است. در توانايي سوم، آدمی در ازای یک صورت حسی، صورت حسی دیگری قرار میدهد که معمولاً در این تصویرسازیها، با معنایی همراه است. همچنین خیال از معقولات و مفاهیم کلی و فلسفی و عقلی محاکات میکند.
محاکات میتواند با هدف بازی و سرگرمی نیز صورت پذیرد. از آنجا که کاربرد بازی و لعب و سرگرمی از نگاه فارابی اخلاقی تلقی شده و آشکارا دربارة لعب و لذت و استراحت سخن گفته و این امور را فیذاته مذموم و مردود نمیداند، معلمان میتوانند بازیهای گوناگون را در آموزش بکار بندند. نگارنده برای آموزش در رشته فلسفة اسلامی و دروس عرفان و فلسفه و منطق، بازیهای متنوعی را در دوران کرونا بکار گرفته و به اقتضای آموزش مجازی که الزام این ایام است، از سامانه دانشگاه تهران برای برگزاری کلاسهای مختلف خود استفاده میکند. شاید همۀ ابعاد آموزش مجازی نسبت به آموزش حضوری قدری ملالآور و ناخوشایند باشد، اما مزیت بازیهای متنوع ویژهیی در این سامانه وجود دارد که آن را در آموزش حضوری نمیتوان یافت. البته این سامانه همان سامانه جهانی مودل است که دانشگاه تهران هم آن را برای آموزش انتخاب کرده است.
پرونده مقاله
این مقاله میکوشد نقش تربیت در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی را بتصویر بکشد و راهکارهای تربیتی مناسبی در اینباره ارائه دهد. یکی از عوامل بسیار مهم و دگرگونکنندۀ ارزشها، باورها و نگرشها، شبکه های اجتماعی هستند چرا که ميتوانند با برنامه ریزیهای دقیق و کنترل شده، اندیشة مردم چکیده کامل
این مقاله میکوشد نقش تربیت در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی را بتصویر بکشد و راهکارهای تربیتی مناسبی در اینباره ارائه دهد. یکی از عوامل بسیار مهم و دگرگونکنندۀ ارزشها، باورها و نگرشها، شبکه های اجتماعی هستند چرا که ميتوانند با برنامه ریزیهای دقیق و کنترل شده، اندیشة مردم جامعه را شکل داده و به رفتار آنان صورت دلخواه بدهند. هدف اين نوشتار، بررسی تأثیر تربیت دینی بر پیشگیری از آسیبهای شبکه های اجتماعی و همچنین تبیین ماهیت و ویژگیهای تکنولوژی است. روش پژوهش اسنادی ـ تحلیلی و از لحاظ هدف، کاربردی است. نتيجة تحقیق نشان میدهد که کارکرد وسیع و پردامنه شبکه های مجازی و اجتماعی در زمینه-های مختلف، قادر است جوامع بشری را بشدت تحتتأثیر قرار داده و از هنجارها دور کند. بنابرین برای پیشگیری از عواقب منفی شبکه های اجتماعی در ایجاد ناهنجاریها، باید مبانی تربیت و سبک زندگی دینی را جایگزین مبانی فکری تکنولوژی غرب نمود. تربیت دینی و دینداری با تأکید بر جهانبینی توحیدی در زندگی فردی و اجتماعی، مهمترین عنصر در پیشگیری، مقابله و برخورد با انحرافها و آسیبهای شبکه های اجتماعی است. تربیت دینی یک سبک زندگی و بایدها و نبایدهایی را پیش روی انسان قرار میدهد که بازدارندهیی مؤثر در مواجهه با شبکه های اجتماعی است. اين مقاله در ادامه، پیشنهادهایی تربیتی برای مواجهه با آسیبهای اجتماعی در مراکز آموزشی ارائه میدهد. آنچه مسلم است اینست که جوامعی که به نظام تعلیم و تربیت بعنوان عامل بازدارندگی و کاهش آسیبهای اجتماعی توجه دارند، موفقیت مطلوبتری کسب كردهاند.
پرونده مقاله
مستفاد از ماده 45 قانون جدید حمایت از خانواده، رعایت غبطه و مصلحت کودکان و نوجوانان در تمامی تصمیمات دادگاه و مقامات اجرایی الزامی است. مصلحت در حقوق خانواده همان رعایت بهترین منافع است که بتعبیر دیگر به آن منافع عالیه ميگویند. اپیدمی کرونا که با ایجاد شرایط و اوضاع و ا چکیده کامل
مستفاد از ماده 45 قانون جدید حمایت از خانواده، رعایت غبطه و مصلحت کودکان و نوجوانان در تمامی تصمیمات دادگاه و مقامات اجرایی الزامی است. مصلحت در حقوق خانواده همان رعایت بهترین منافع است که بتعبیر دیگر به آن منافع عالیه ميگویند. اپیدمی کرونا که با ایجاد شرایط و اوضاع و احوال خاص، تغییراتي اساسی در زندگی مردم ایجاد کرد، موضوع مصلحت و حق ملاقات طفل را تحتتأثیر قرار داده است. از یکسو، در صورت مبتلا بودن یا ناقل بودن هر کدام از والدین، سلامت طفل به خطر میافتد و از سوی دیگر، در صورت قطع ارتباط دیداری و ملاقات طفل، سلامت روحی و روانی او آسیب میبیند. بهمين دليل باید راهکارهای جدی برای ملاقات طفل با هرکدام از والدین در نظر گرفته شود. این پژوهش، با رویکرد فلسفی، سعی دارد از طریق بررسی روّیه قضایی و همچنین آراء اندیشمندان، به بررسی تأثیرات این بحران در تشخیص مصلحت طفل و نظارت خانواده و دادگاه بر حق ملاقات هرکدام از والدین بپردازد.
پرونده مقاله
یکی از موضوعهای پایه يی دنیای مدرن، مسئلة هویت است که این نوشتار به بررسی آن در کودکان پرداخته است. کودکان یکی از تأثیرپذیرترین و آسیبپذیرترین اقشار جامعه بحساب می آیند. خانواده نخستین بستری است که انسان در آن به جستجو و فهم خویشتن میپردازد و بخشی از هویت انتسابی خود ر چکیده کامل
یکی از موضوعهای پایه يی دنیای مدرن، مسئلة هویت است که این نوشتار به بررسی آن در کودکان پرداخته است. کودکان یکی از تأثیرپذیرترین و آسیبپذیرترین اقشار جامعه بحساب می آیند. خانواده نخستین بستری است که انسان در آن به جستجو و فهم خویشتن میپردازد و بخشی از هویت انتسابی خود را دریافته و بدنبال کسب هویتهای اکتسابی، با افراد خانواده ـ بعنوان نخستین تلاشهای لازم در فرایند هویتیابی ـ تعامل میکند و رشد می یابد. بر همين اساس، يكي از تأثیرگذارترین عوامل در فرایند هویتیابی فرد، خانواده است. این مقاله به بررسی تعدادی از مهمترین مسائل و چالشهای نهاد خانواده که تأثیر بسزایی بر فرایند هویتیابی کودکان دارند، میپردازد. در ادامه به بررسی ابعاد تأثیرگذار خانواده بر فرایند هویتیابی کودکان همچون سطوح متفاوت انسجام و انعطافپذیری خانواده، اشتغال مادر خانواده، اشتغال کودکان و در واقع استثمار آنها در سنین پایین، سبک فرزندپروری خانواده و همچنین تغییرات کمّی در چارچوب خانواده ـ همچون فقدان یکی از والدین یا هر دو و تعداد کودکان ـ ميپردازيم كه رابطهيي معنادار با فرایند شکلگیری و تحول هویت در کودکان دارد و بخشی از عوامل متعدد و پیچیدهيی که هویتیابی در کودکان را دچار تحول میکند، برای ما روشن میسازد.
پرونده مقاله
دوران کودکی و نوجوانی دورهيي مهم برای رشد اجتماعی، عاطفی و شناختی کودکان و نوجوانان است؛ از سویی، تفكر پايه و بنيان حيات انسان را تشكيل ميدهد و آنچه انسان در طول قرنهاي متمادي بوجود آورده حاصل قدرت فكري اوست و عاملي كه در تداوم و رشد انسان نقشي تعيينكننده دارد، قدرت چکیده کامل
دوران کودکی و نوجوانی دورهيي مهم برای رشد اجتماعی، عاطفی و شناختی کودکان و نوجوانان است؛ از سویی، تفكر پايه و بنيان حيات انسان را تشكيل ميدهد و آنچه انسان در طول قرنهاي متمادي بوجود آورده حاصل قدرت فكري اوست و عاملي كه در تداوم و رشد انسان نقشي تعيينكننده دارد، قدرت تفكر انسان است. بنابرين تمام موفقيتها و پيشرفتهاي انسان، نتیجة تفكر خلاق وي است. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر تبیین فلسفی راهبردهای پرورش تفکر خلاق، بویژه در درس علوم تجربی دورة ابتدایی، با تأکید بر برنامة «فلسفه و کودک» است که روشهای تدریس خلاقانه را در این حوزه میطلبد. روش این پژوهش، تحلیلی ـتوصیفی و روش گردآوری دادهها، کتابخانهيی است؛ ابتدا از منابع مدون ـ شامل قوانین، کتابها، رسالهها و مقالات داخلی و خارجی ـ استفاده شده و پس از گردآوری مطالب، به تجزیه و تحلیل دادهها پرداختهایم. یافتههای مقاله گویای اینست که موضوع تفکر خلاق در درس علوم تجربی اهمیت بسياري دارد. آموزش سنتی درس زیستشناسی، علاوه بر عدم رشد تفکر انتقادی در دانشآموزان، موجب ایجاد شکاف عمیق بین برنامۀ درسی قصدشده و اجراشده گردیده است؛ بنابرین تحول در روشهای تدریس این درس با استفاده از برنامۀ «فلسفه و کودک» از یکسو، و رويكرد فلسفی معلمان به علوم تجربی از سوی دیگر، راهگشاست.
پرونده مقاله
آنزمان که افلاطون در جمهور و نواميس، مباني جامعة آرماني را توصيف ميکرد، بر اين مسئله تأکيد داشت که تربيت افراد جامعه بايد از همان کودکي آغاز شود. توجه به کودکان از پيدايش فلسفه با آن همراه بود و تا دوران معاصر نيز ادامه داشته است. اين امتداد ما را به اين انديشه واميدار چکیده کامل
آنزمان که افلاطون در جمهور و نواميس، مباني جامعة آرماني را توصيف ميکرد، بر اين مسئله تأکيد داشت که تربيت افراد جامعه بايد از همان کودکي آغاز شود. توجه به کودکان از پيدايش فلسفه با آن همراه بود و تا دوران معاصر نيز ادامه داشته است. اين امتداد ما را به اين انديشه واميدارد که چرا تربيت کودک دغدغة فلاسفه بوده است؟ آيا بحث تربيت کودک پيرو فلسفة اخلاق است و همان اصول و فروعي که در تربيت يک فرد بالغ رعايت ميشود را بايد دربارة کودک نيز در نظر گرفت؟ يا تربيت کودک اصول و فروع ويژة خود را دارد؟ اين مقاله تلاش ميكند با تکيه بر انديشة اسلامي ـ ايراني نشان دهد كه ضرورت توجه فلسفي به تربيت کودکان چيست؟ آيا اساساً ما در کنار تربيت ديني به تربيت فلسفي نيز نياز داريم؟ ديگر اينكه، اصول تربيت فلسفي كدام است؟ اگر بخواهيم چشماندازي به والدين ارائه دهيم، چه اصول و جزئياتي خواهد داشت؟ طبيعي است که پيش از همة اينها بايد به خود مفهوم تربيت پرداخته شود.
پرونده مقاله
انسان برای زندگی اجتماعی خویش نیازمند امنیت جسمی، روحی، اقتصادی و... است. کودکان نیز که پایه و اساس رشد جسمی، عقلی و اجتماعی آنان، از همان سالهای نخست زندگی آغاز ميشود، با توجه به وضعیت خاصشان بلحاظ جسمی و روحی، نیاز به حمایتها و مراقبتهای ویژه دارند. این اقدامات باید چکیده کامل
انسان برای زندگی اجتماعی خویش نیازمند امنیت جسمی، روحی، اقتصادی و... است. کودکان نیز که پایه و اساس رشد جسمی، عقلی و اجتماعی آنان، از همان سالهای نخست زندگی آغاز ميشود، با توجه به وضعیت خاصشان بلحاظ جسمی و روحی، نیاز به حمایتها و مراقبتهای ویژه دارند. این اقدامات باید مفهوم و قالبي متناسب یافته و با توجه به ناتوانی کودکان برای استیفای مستقیم حقوق خود، جنبههای حمایتی وسیعی پیدا کنند؛ بگونهيی که بزرگسالان، الزام ناشی از حمایت آنها را کاملاً احساس کنند. در همين راستا هدف پژوهش حاضر تبیین حقوق کودک در دورة بحران و قرنطینه میباشد. توجه به حقوق کودک، فقط بحث جوامع امروزی نیست بلکه دین مبین اسلام نيز به حقوق کودک توجه داشته است. احترام و تکریم کودک، پرهیز از خشونت و بدرفتاری با کودکان، رعایت عدالت و پرهیز از تبعیض از جمله آموزههای اسلام در این حوزه هستند. روش پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی است، بدین صورت که ابتدا به تبیین حقوق کودک بصورت عام پرداخته، سپس به تحلیل حقوق کودک در شرایط بحران و قرنطینه میپردازد. یافتههای پژوهش بیانگر آنست که در دورة بحران و قرنطینه، حق بازی کردن کودکان و جنب و جوش از آنها سلب میشود، همچنین کودکآزاری توسط بزرگسالان شیوع پیدا میکند و حقوق اخلاقی و تربیتی کودکان نیز تحت تأثیر قرار میگیرد. نتایج پژوهش نشان داد که کودکان در شرایط بحران و قرنطینه توانایی کمتری نسبت به بزرگسالان برای دستیابی به حقوقشان دارند، زيرا حقوقشان اغلب توسط بزرگسالان پایمال میشود و در مراجعه مستقل به مراجع قانونی برای تظلم و دادخواهی نيز کاملاً وابسته به بزرگسالان هستند. تبیین حقوق کودک در شرایط بحران و قرنطینه مبیّن نیازمندیهای اساسی و بنیادین کودکان و نیز تکالیف خانواده، جامعه و دولت در رفع نیازهای آنان بوده و متضمن تدابیر اجرایی در حمایت از کودکان است.
پرونده مقاله